چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

۱۲ مطلب با موضوع «مشاوره» ثبت شده است

عاشق دخترى شده‏ام نمى‏دانم چگونه به خواستگارى‏اش بروم‏

و چگونه با خانواده دختر مورد علاقه‏ام صحبت کنم مى‏ترسم جواب آنها منفى باشد. از درس و دانشگاه عقب مانده‏ام از شما خواهش مى‏کنم راهى درست به من نشان دهید.

راه صحیح و اطمینان بخش ازدواج این است که:

  • عوف عقیلی
چهل نکته به عنوان راهکارهاى اولیه براى زوج هاى جوان امیدواریم با عمل کردن محبت و عشق و علاقه متقابل بین زوجین ایجاد و گسترش پیدا کند و تنش هاى موجود یا احتمالى به حداقل کاهش پیدا کند.

1. با مطالعه کتب مربوط به انتخاب همسر، آیین همسردارى، چگونگى ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسه‏ هاى آموزش خانواده دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید.

 2. با همدلى، همفکرى، همکارى و مشورت با یکدیگر درباره مسائل مختلف میان اعضاى خانواده روابط سالم پدید آورید.

3. هر یک از زوجین دیگرى را نزدیک‏ترین و محرم‏ترین فرد بداند و او را نیمه تن، حامى و پشتیبان خود تلقى کند.

 4. با یادگیرى مهارت‏هاى ارتباطى نظیر فعالانه به حرف‏هاى یکدیگر گوش کردن، احترام به نظرها و عقاید یکدیگر و تشریک مساعى و مشورت کردن روابط خود را بهبود بخشید.

  • عوف عقیلی

هفت اشتباه منجر به طلاق  

هرساله میلیون ها نفر در سراسر دنیا از یکدیگر جدا می شوند و خود، والدین و کودکان خود را دچار پیامدهای بعد از طلاق می کنند. متاسفانه آمار طلاق نیز در کشور ما به طرز وحشتناکی در حال گسترش است. پدیده طلاق از آنجایی برای جامعه شناسان حائز اهمیت است که هسته مرکزی خانواده های نسل آینده بشر در خطر است. امروزه زوج های جوان بدون توجه به عواملی که والدین آنها در گذشته برای شناخت همسر مناسب استفاده می کردند ازدواج کرده و فکر می کنند که روش های مطمئن ولی قدیمی گذشته برای زندگی در عصر حاضر کاربردی ندارند. متاسفانه ازدواج هایی که این روزها صورت می گیرد بیشتر از آنکه جنبه خانوادگی داشته باشد جنبه عاطفی داشته و بدون شناخت کافی از روحیات و ویژگی های اخلاقی طرف مقابل صورت می گیرد. در کنار مواردی که از درون باعث از هم پاشیدگی خانواده می شود گاه عواملی از دنیای خارج باعث ایجاد مشکلات گوناگون در محیط خانواده و نهایتاً طلاق می گردد. این مقاله براساس نظرات بیش از ده ها خانم و آقایی نوشته شده است که از همسران سابق خود جدا شده اند و زمانی متوجه اشتباهات خود شده اند که دیگر دیر شده و فرصتی برای آنها باقی نمانده بود ولی شاید هنوز برای شما دیر نشده باشد و بتوانید با انجام اقدامات موثر زندگی خانوادگی تان را از تباهی نجات دهید. اولویت مطالب ذکر شده براساس بیشترین مواردی است که زندگی زناشویی را به سمت دروازه طلاق هدایت می کند.
۱- به والدین تان اجازه دخالت ندهید
این قانون طبیعت است که هر موجودی در طبیعت روزی باید مستقل شده و روی پای خود بایستد. این حقیقت همان قدر که برای حیوانات صدق می کند برای انسان ها نیز صادق است. انسان ها ازدواج می کنند تا مستقل شوند. اشتباهی که تعدادی از والدین مرتکب می شوند این است که آنها با نیت خیرخواهانه خود یا بعضاً سنگ اندازی در زندگی فرزندان خود دخالت می کنند. والدین با دخالت در زندگی فرزندان خود تنها زندگی آنها را تلخ می کنند. بعد از ازدواج اگر زن یا شوهر به طور کامل از والدین خود جدا نشده باشند احتمال بروز این مشکل در زندگی زناشویی آنها بیشتر است. معمولاً خانواده های تک فرزندی دوست ندارند که فرزندان آنها بعد از ازدواج از آنها جدا شوند و بدون توجه به این نکته که این کار ممکن است باعث به وجود آمدن مشکلاتی در زندگی زناشویی شود سعی می کنند تا همسر فرزند خود را مجبور به زندگی در خانه مشترک کنند. ممکن است زوجین به علت بعضی از مشکلات مالی بخواهند تا در خانه اقوام یا والدین خود زندگی کنند. بسیاری از زوج هایی که از همسر خود طلاق گرفته اند به این موضوع اشاره می کنند که دخالت های بی جای والدین نه تنها مشکلی را حل نمی کند، بلکه باعث جدایی آنها از یکدیگر می شود.

۲- از مشاور خانواده کمک بگیرید
در واقع مشورت با متخصصان مسائل خانوادگی به یک ضرورت اجتماعی در دنیای امروز تبدیل شده است و نباید با بی توجهی از کنار آن گذشت. اگر امروز می خواهید که زندگی آرامی داشته باشید و در پرورش و راهنمایی درست فرزندان و غیره راه خطا را نروید (همیشه ریشه همه مشکلات در روابط زناشویی نیست، گاهی مشکلاتی که به وجود می آید و ریشه زندگی خانوادگی را خشک می گرداند به علت اختلافاتی است که بر سر نحوه تربیت فرزندان به وجود می آید) می توانید از نظرات یک کارشناس برای اداره هرچه بهتر زندگی خود کمک بگیرید. برای این کار زوجین فقط باید کمی انعطاف پذیری از خود نشان دهند و از گوش شنوای خود برای شنیدن نظرات درست طرف مقابل استفاده کنند. با این حال پرسش هایی وجود دارند که زوج ها به تنهایی نمی توانند برای آنها پاسخی پیدا کرده و در این صورت باید به مشاور خانواده مراجعه کنند. مشاور خانواده فقط برای تنظیم خانواده نیست. در کشورهای اروپایی مشاور خانواده نقشی بسیار بیشتر از آن چیزی دارد که مشاوران در کشورهای آسیایی دارند. طبق طبقه بندی های تشخیص روانپزشکی مسائل و مشکلات زناشویی و خانوادگی یکی از بالاترین علل رجوع به کلینیک ها و مراکز خدمات مشاوره ای است که این خود گواه صحت مطالب ذکرشده است.

۳- به همسر خود بی توجهی نکنید
زوجین باید از هر طریقی که می توانند به یکدیگر محبت کنند. بعضی از زوج های جوان اینطور فکر می کنند که فقط با خرید کادوهای گرانقیمت است که می توانند علاقه خود را به همسرشان نشان دهند. گاهی یک شاخه گل سرخ و یا یک عبارت «عزیزم دوستت دارم» تاثیری بر روی همسر می گذارد که گرانقیمت ترین هدیه دنیا نمی تواند جای آن را بگیرد. گفت وگو با زوج های جوان نشان داده است که آنها از طریق مادیات نمی توانند به عشق و عاطفه مورد نیاز برسند، چیزی که آنها خواستار آن بودند محبت و صمیمیت بدون قید و شرط همسرانشان بوده است. روش هایی مثل کادو دادن، گل خریدن، بیرون شام خوردن یا... فقط جنبه کمکی دارد و به تنهایی نمی تواند در زندگی مشترک تولید عشق کند. یکی از خانم ها در صحبت های خود به این موضوع اشاره کرد که «شوهرم هر وقت من را کتک می زد بعدش برایم هدیه می خرید تا از من معذرت خواهی کند، من هم به خاطر زندگی مشترکمان او را می بخشیدم ولی این کار در او به عادت تبدیل شده بود. شوهر من پیش خود این طور فکر می کرد که هر وقت بخواهد می تواند مرا کتک بزند و بعدش برای من یک هدیه بخرد و همه چیز را حل کند.» این خانم علت شکست زندگی زناشویی خود را بی توجهی همسرش به نیازهای عاطفی زندگی خود می دانست، چیزی که هیچ همسری تحمل آن را ندارد.

۴- انتظارات تان را از همسرتان مشخص کنید
لازمه یک ارتباط خوب در زندگی زناشویی مشخص شدن خواسته ها و محدودیت ها است. اولین قانون زندگی مشترک این است که انتظارات شما از همسرتان باید منطقی باشد و دوم اینکه همسر شما نیز دقیقاً متوجه مفهوم انتظارات شما شده باشد تا جایی برای هیچ سوءتفاهمی باقی نماند. بسیاری از زوجین انتظار دارند که بعد از ازدواج وارد یک سرزمین رویایی و پر از شادی شوند، غافل از اینکه گاهی اوقات در زندگی مشکلاتی پیش می آید که ناشی از عدم درک صحیح طرف مقابل است. عدم درک نیازهای طرف مقابل باعث ورود سرزنش به مرز عاطفی زندگی مشترک و نهایتاً از بین رفتن احساس احترام نسبت به یکدیگر می شود.
یکی از سئوالاتی که زوجین باید از خود بپرسند این است که برای جلوگیری از ایجاد تشنج در زندگی از چه چیزهایی باید صرف نظر کنیم؟ مطرح کردن این سئوال خیلی مهم است. چون نه زن و نه مرد هیچ کدام نمی توانند به تمام نیازهای یکدیگر پاسخ مثبت دهند و از این رو باید از تعدادی از خواسته های خود صرف نظر کنند. گاهی اوقات صرف نظر کردن از یک خواسته می تواند زندگی مشترک را از رسیدن به بن بست نجات دهد. هنگامی که زوجین فکر می کنند تمام اقدامات و تلاش های آنها بی نتیجه است می بایستی موضع خود را عوض کنند. این یک اصل استراتژیک در زندگی زناشویی است. با این کار احساس عدم توانایی کاهش پیدا می کند و خشم و کینه ای در زوجین نسبت به یکدیگر به وجود نمی آید. فراموش نکنید هنگامی که به خاطر همسرتان از خواسته ای می گذرید با این کار به او نشان می دهید که چقدر او را دوست دارید و با شهامت مسئولیت زندگی تان را به دست گرفته اید.

۵- از اعتیاد دوری کنید
پدیده شوم اعتیاد نه تنها باعث از بین رفتن فرد می شود بلکه کانون زندگی مشترک را نیز از بین می برد.این درست نیست که زندگی مشترک فقط به بهانه اعتیاد همسر به طلاق منتهی شود. در اعتیاد یک شخص عوامل مختلفی نقش دارند. بهترین کمکی که کسی می تواند به همسر معتاد خود بکند این است که به جای اینکه او را در این زمان طرد کند به او فرصتی بدهد تا سلامتی خودش را بازیابد. طلاق در زمان اعتیاد نه تنها وضعیتی را بهتر نمی کند بلکه سبب پیچیده تر شدن درمان برای همسر بیمار می شود. فراموش نکنید که همسرانی که در لحظات بیماری و سختی همسر خود را رها نمی کنند و او را عاشقانه دوست می دارند همسران واقعی هستند.

۶- طلاق آخرین مرحله است
متاسفانه بزرگترین اشتباهی که زوج های جوان در ابتدای زندگی مشترک خود مرتکب آن می شوند این است که فقط به تفاهمات اولیه و زودگذر خود فکر می کنند و به سراغ اختلاف نظرهای اساسی نمی روند و بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی به این نتیجه می رسند که به درد یکدیگر نمی خورند و تنها راهی که برای آنها باقی مانده است طلاق است. در هر زندگی زناشویی مواردی پیش می آید که همسری به وظایف خود عمل نمی کند و ممکن است رفتاری نامناسب نیز داشته باشد. این اتفاقات در زندگی غیرطبیعی نیستند. شاید به نوعی بتوان گفت که این اتفاقات نوعی آزمایش الهی هستند و آزمون زوجین این است که ببینند آیا می توانند سربلند بیرون بیایند! مشکلات زندگی زناشویی فقط در خانواده شما وجود ندارد بلکه در تمام خانواده ها و در مقیاس مختلف وجود دارد. تنها کاری که زوجین باید در قبال این مشکلات انجام دهند این است که زیاد سخت نگیرند و با حمایت و راهنمایی های خود به همسرانشان کمک کنند تا زودتر به مدار طبیعی زندگی شان برگردند. در واقع با واقع گرایی و نه آرمان گرایی می توان تمام مشکلات زندگی زناشویی را حل کرد، ولی مشکل این است که زوجین زمانی را که باید صرف ریشه یابی مشکلات خود کنند هدر می کنند و به اصطلاح از این شاخه به آن شاخه می پرند و در نهایت فکر می کنند که با عوض کردن همسر خود می توانند مشکلات را از بین برده و زندگی جدید لذت بخشی آغاز کنند.

۷- حرف آخر: عشق وام بانکی نیست
خوشبختی در روابط زناشویی مانند پول است، به راحتی می توان آن را به دست آورد اما نگه داشتن آن برای مدت زمانی طولانی کار هر کسی نیست. زوجین کار می کنند، پول درمی آورند و هزاران سختی و مشکل را پشت سر می گذارند تا به خوشبختی برسند و بتوانند با کسی که دوستش دارند به راحتی زندگی کنند. وقتی که هنوز با یکدیگر ازدواج نکرده اند حاضرند برای جلب رضایت همدیگر خودشان را به آب و آتش بزنند ولی بعد از ازدواج دیگر از تب و تاب اولیه می افتند. چرا عشق برترین اسم و دوست داشتن قشنگ ترین فعل دنیاست و جملاتی که در آنها از این اسم و فعل استفاده شده باشد برای انسان ها ارزش بسیاری دارد. شنیدن عبارت دوستت دارم حتی از زبان یک غریبه برای انسان خوشایند است، چه برسد به اینکه همسری این جمله را از زبان کسی بشنود که او را دوست دارد. آیا زندگی مشترک کمتر از آن است که نخواهید برای حفظ آن دوباره خودتان را به آب و آتش بزنید؟ مطمئن باشید یک پدر موفق بودن، یک همسر فوق العاده بودن ارزش آن را دارد که بخواهید به خاطر آن دوباره از خود فداکاری نشان دهید. فراموش نکنید که با ازدواج به آخر خطر نرسیده اید بلکه تازه به شروع همه چیز رسیده اید و باید برای حفظ زندگی مشترک خود تلاش کنید تا نتیجه تمام زحمات گذشته شما به هدر نرود. اکنون که صاحب یک زندگی شده اید باید بدانید که به منظور تقویت آن باید چه کارهایی انجام دهید تا بتوانید خوشبختی را در روابط زناشویی تان بیمه کنید

  • عوف عقیلی

ازدواج؛ کِی با کی و چگونه؟

تأثیر خودآگاه در انتخاب همسر
شکل گیری و ادامه خانواده مثل هر گروه اجتماعی مراحل ذیل را از شروع تا پایان طی می‌نماید:

مرحله اول: آشنایی
مرحله دوم: تعارض
مرحله سوم: انسجام
مرحله چهارم: ارزیابی و کنترل
مرحله پنجم: مرگ یا طلاق (متارکه)

مرحله آشنایی:

(مخرب‌ترین حرارت شور و عشق ، بازگو نکردن حقیقت است.) آشنایی مهمترین مرحله ازدواج است که شخص باید تصمیم خود را برای یک عمر زندگی کردن با فرد دیگری اتخاذ نماید.

در واقع ازدواج یکی شدن دو شرکت تجاری است که منابع خود را برای تولید محصول واحدی به نام احساس خوشبختی روی هم می‌ریزند. این احساس خوشبختی دارای سه رکن اصلی یعنی آرامش، لذت و رشد می‌باشد (مثلث خوشبختی). هر چه این سه رکن پررنگ‌تر و عمیق‌تر باشند، نشان می‌دهد که این دو منبع هماهنگ با هم عمل می‌کنند، ولی اگر به جای آرامش، تنش و به جای لذت، افسردگی قرار گرفت و رشدی در خانواده نباشد، مبین این نکته است که این دو منبع خلاف هم عمل می‌کنند و در تعارض هستند.

ازدواج یک رابطه لایتغیر میان دو انسان نیست.
ازدواج سفری روان شناختی و معنوی است که با شادی ناشی از جذب طرف مقابل شروع و سپس جاده‌های پرپیچ و خم و گاهاً سهمگین را طی خواهد کرد تا در نهایت به ایجاد یک وحدت شادی بخش، صمیمانه و یک عمر یگانگی و یکرنگی بیانجامد. این که شما امکان رسیدن به چنین هدف لذت بخش را دارید بستگی به تمایل شما به کسب دانش و معلومات درباره بخش‌های خودآگاه و ناخودآگاه وجود خودتان دارد که در انتخاب و برقراری ارتباط با همسرتان فوق العاده تأثیرگذار است.

از میان عوامل مختلف سه عامل عمده و اصلی در این سفر شما را همراهی می‌کند که عبارتند از:

الف ـ چگونگی انتخاب همسر
ب ـ چگونگی ارتباط با همسر
ج ـ چگونگی ساختار ازدواج و خانواده و ایجاد حد و مرزها و نقش‌ها.

الف ـ چگونگی انتخاب همسر:

در انتخاب همسر خودآگاه و ناخودآگاه شخص هر دو دخیل می‌باشند. قسمت خودآگاه منطقی به این انتخاب نگاه می‌کند و دنبال معیار و دلیل و برهان می‌گردد. برای اینکه شخص در این زمینه درست تعقل کند، ابتدا باید به یک خودشناسی و کند و کاو درونی بپردازد و به این سؤال جواب دهد که من چه کسی هستم تا نتیجه‌گیری کند با کی می‌توانم باشم. در این جستجوی درونی اگر ویژگی‌های ذیل را مدنظر و برای آنان جواب مناسب و درجه اهمیت آن را نیز مشخص نماید، تا حدی معیارهایش را از لحاظ منطقی برای ازدواج انتخاب نموده و بهتر می‌تواند تصمیم بگیرد که در موقع انتخاب و آشنایی دنبال چه شخصی و یا چه ویژگی‌هایی از آن شخص بگردد:

1 ـ ظاهر و وضعیت جسمانی
از لحاظ تیپ بدنی، رنگ پوست بدن، قیافه، موی پوست بدن، وضع آرایش، نحوه نشستن و راه رفتن، لباس پوشیدن، حجاب، اندازه قد و قامت، چاق و لاغر بودن، نحوه گفتار، دندانها و بهداشت جسمی و... شما چگونه هستید و همسرتان چگونه باید باشد؟

2 ـ وضعیت احساسی
ـ از لحاظ ابراز احساسات شما چگونه هستید؟ کلماتی مثل دوستت دارم، عاشقت هستم را به راحتی می‌توانید بیان کنید؟
ـ صحبت درباره چه موضوعاتی برای شما مشکل است و شما را دچار احساس شرم می‌کند؟
ـ بیان کدام احساسات برای شما راحت و آسان است؟
ـ از اینکه در جمع ابراز احساسات کنید راحت هستید؟ اگر در جمع به شما ابراز احساسات شود، عکس العمل شما چیست؟
ـ آیا می‌توانید احساسات ناخوشایند مثل اضطراب، افسردگی، حسادت و کینه را به راحتی بیان کنید؟
ـ ابراز احساسات نسبت به شما چگونه باشد (کلامی، لمسی، کادو و هدیه)؟
ـ آیا در مناسبت‌‌های مختلف توانایی ابراز احساسات را دارید؟
ـ تا چه حد کنترل بر احساسات مثل خشم را دارید؟
ـ اگر اندکی دلخور شدید، به راحتی ابراز می‌کنید و یا درون خود می‌ریزید و قهر می‌کنید؟
ـ در مجموع تا چه حد توانایی ابراز احساسات به همسرتان را دارید؟
ـــ در زمینه‌های فوق همسر شما چگونه باشد؟

3 ـ صداقت
ـ چقدر با خودتان صادق هستید و تا چه حد خودتان را سانسور می‌کنید؟ (گفتار و رفتار شما یکی نیست)
ـ دیگران نسبت به صداقت شما چه نظری دارند؟
ـ چقدر با دیگران صادق هستید؟
ـ تا چه حد با همسرتان صادق خواهید بود؟ کدام مسائل خصوصی را از همسرتان پنهان خواهید کرد؟ یا موردی هست که وحشت دارید همسر آینده شما مطلع گردد؟
ـ دروغهای شما بیشتر در چه زمینه‌ای بوده است؟ (اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی)
ـ اگر همسر شما به شما دروغ بگوید عکس العمل شما چیست؟
ـ اگر شما به همسرتان دروغ بگویید دوست دارید عکس العمل او چگونه باشد؟
ـ تا چه اندازه راستگویی همسرتان برای شما مهم است؟
ـ موقعی که دیگران برای شما صحبت می‌کنند تا چه حد به حرف آنان اعتماد دارید و تا چه حد برداشت‌های دیگری غیر از آنچه که گفته شده است می‌کنید؟
ـــ در زمینه‌های فوق همسر شما چگونه باشد؟

نویسنده : محمد یعقوبی، مشاور خانواده


  • عوف عقیلی

ترجیحاً با چه افرادی ازدواج نکنیم؟

جفری اچ لارسن کارشناس مسایل خانواده می نویسد
طی پنج سال گذشته به بررسی و مرور نتایج سالها تحقیق درباره عواملی پرداخته ام که به تشکیل یک زندگی مشترک رضایت بخش و استوار می انجامد. این بازخوانی نشان می دهد که ویژگی های شخصیتی خاصی وجود دارند که می توان آن ها را قبل از ازدواج شناسایی کرد و از طریق آن ناموفق بودن یک ازدواج را پیش بینی نمود

حالا باید ببینیم این خصوصیات چه هستند و چه افرادی در فهرست «کسانی که نباید با آن ها ازدواج کرد» قرا می گیرند
تحقیقات نشان داده است که اگر شخصی بیش از حد افسرده، کمرو، مضطرب، متخاصم، تکانشی (کسی که بدون فکر کردن عمل می کند) و یا در برابر فشارهای روحی آسیب پذیر باشد، برای ازدواج شخص مناسبی به نظر نمی رسد، ضمن این که در چنین مواردی این فرد باید روان درمانی شود
در فهرست زیر به چند موقعیت و چند نوع از افرادی که دارای ویژگی های نه چندان مثبت هستند، اشاره شده است و البته بهترین توصیه در چنین شرایطی، ازدواج نکردن است
اگر یکی از شما به طور خستگی ناپذیری چنین سوالاتی را مطرح می کند: «مطمئنی که دوستم داری؟» یا «واقعاً برایت اهمیت دارم
.
اگر زمانی که با هم هستید بیشتر وقت شما به جر و بحث و مخالفت می گذرد
.
اگر با وجود این که زمان بسیاری را با هم می گذرانید، واقعاً یکدیگر را به عنوان یک فرد نمی شناسید یا با افکار یکدیگر ارتباط برقرار نمی کنید
.
اگر با پدر و مادر خود رابطه خوبی ندارید و همسر آینده شما «درست شبیه» این والد نامطلوب شما است
.
اگر دلیل ازدواج شما، یافتن کسی است که برایتان «مادری» یا «پدری» کند
.
اگر احساس می کنید که تصمیم به ازدواج از طرف پدر یا مادر همسر آینده تان به شما تحمیل شده است
.
اگر مدام جملاتی مانند این در سرتان می چرخد: «شاید همه چیز بعد از ازدواج درست شود
.
اگر فرد مورد نظرتان می خواهد که همه دوستان قدیمی خود را ترک کنید و یک زندگی اجتماعی تازه برپا کنید
.
اگر او همه تصمیم های مهم در رابطه با شما را به تنهایی اتخاذ می کند و شما از این کار او بسیار ناخشنودید
.
اگر او بارها «از کوره در می رود» و در کنترل خلق و خوی خود ناموفق است
.
اگر احساس می کنید برای ازدواج، توسط فرد مورد نظرتان تحت فشار قرار گرفته اید
.
اگر این فرد شما را از نظر روحی و عاطفی آزار می دهد

در نهایت سه توصیه برای شما دارم که می توانند در جلوگیری از ازدواج با چنین ویژگی هایی مفید باشند
بیاموزید که این ویژگی ها را در خود و دیگران تشخیص دهید و تا حد امکان قبل از ازدواج، درپی درمان آن باشید. به خاطر داشته باشید که ازدواج مشکلات شخصیتی را حل نمی کند که هیچ، در بسیاری از موارد آن ها را شدیدتر هم می کند
در سن پایین ازدواج نکنید
قبل از ازدواج به خوبی با شخص مورد نظر خود آشنا شوید


  • عوف عقیلی

مشورت ،قبل از ازدواج، هنگام ازدواج و بعد از ازدواج

جام جم آنلاین: سال 1988 بود که انجمن بین‌المللی مشاوران ازدواج و خانواده، ملاک‌های تربیت مشاوران و درمانگران ازدواج و خانواده را تعیین کرد. تاکید بر مشاوره فردی ازدواج و سیستم‌های خانواده، تاکید مفهومی ‌بر نظام‌های خارج از خانواده که با خانواده در تعامل هستند، آموزش‌های بالینی شامل کار عملی درمانگر با زوج‌ها و خانواده‌ها و ادغام روش‌های مشاوره فردی و رویکردهای سیستمی‌ در کار با همسران و خانواده‌ها، مبانی این برنامه بود.
در ایران هم تربیت مشاوران، سابقه‌ای 30 ساله دارد، اما هنوز این موضوع برای جوانان در آستانه ازدواج جا نیفتاده است. تاسیس و گسترش مراکز مشاوره، از مهم‌ترین گام‌ها و مسوولیت‌های جامعه است تا از این راه بشود به خانواده‌ها برای رشد سالم و مطلوب و پویایی و شکوفایی استعدادهای همه اعضای خانواده و پیشگیری از اختلافات و ناهنجاری‌های فردی و اجتماعی کمک کرد.

جوان‌ها بیشتر از آن‌که میل به ادامه زندگی زنا شویی داشته باشند، از هم جدا می‌شوند و در دوره‌های مختلف زمانی آمار 30 درصدی طلاق در مقابل آمار 3 درصدی ازدواج قرار می‌گیرد. بررسی‌ها نشان داده بیشتر طلاق‌ها در سال‌های نخست زندگی مشترک اتفاق می‌افتد. زن و شوهرها کم تجربه‌اند و راه و رسم کنار آمدن با همدیگر را بلد نیستند. هر چیزی ممکن است باعث اختلاف‌شان شود و هر اختلافی هم کاسه صبرشان را لبریز می‌کند و به فکر جدایی می‌افتند. انگیزه‌های حفظ زندگی هم به دلایل مختلف در آنها کمرنگ است. معمولا بچه‌ای به دنیا نیامده و رشته‌های پیوند عاطفی‌شان سست است و در نتیجه، پیش از این‌که راه‌های دیگر را امتحان کنند به فکر خلاصی از موقعیت می‌افتند. این است که طلاق با این که یک راه‌حل است، اما بخصوص در زندگی‌های تازه تشکیل شده راه‌حل مناسبی نیست و به نظر می‌رسد نقطه‌های تاریکی در فرهنگ ازدواج رایج در میان ما وجود دارد که باعث می‌شود ساختار خانواده و ازدواج دچار مشکل شود.

مهارتی که نداریم

حقیقت این است که ازدواج یک مهارت است و جوان‌ها این مهارت را ندارند. در واقع نمی‌شود انتظار داشت کسی بدون تجربه ازدواج این مهارت را از پیش داشته باشد. در گذشته شاید مرسوم بود که مردم مهارت زندگی مشترک را در طول زندگی یاد بگیرند و چون خود را موظف به حفظ زندگی می‌دانستند به محض برخورد به مشکل رشته‌های پیوند را نمی‌گسستند، اما امروزه شرایطی حاکم است که کمتر کسی به زندگی مشترک فرصت تجربه سالیان را می‌دهد و بیشتر مردم ترجیح می‌دهند این مهارت‌ها را به نحوی کسب کنند که هزینه عاطفی و اجتماعی کمتری برایشان داشته باشد؛ به همین علت در چند دهه اخیر، مردم سنت نیک مشاوره را جدی‌تر گرفته‌اند و خلاف قدیم که منشا این مشاوره‌ها مراجعه به آدم‌های غیرمتخصص بود که تجربه‌هایشان را از راه آزمون و خطا به دست آورده بودند، حالا مشاوره‌ها تخصصی شده و همان طور که مردم برای امور حقوقی و مالی و تحصیلی‌شان به افراد کاردان متخصص مراجعه می‌کنند، مشاوره ازدواج هم به همت عده‌ای از متخصصان مسائل خانواده و روان‌شناس مرسوم شده و البته هنوز چندان که باید در جامعه ایرانی جا نیفتاده است.

در جامعه ما، ازدواج بیشتر از آن‌که عقلانی باشد، سنتی یا احساسی است. دختران و پسران اغلب یا بنا بر رسم جامعه و به عنوان بخشی از روند زندگی‌شان به ازدواج تن می‌دهند یا بدون مطالعه و آگاهی کافی با تکیه بر احساسات و بدون دقت در ابعاد گوناگون اخلاقی، جسمی‌و روانی با یکدیگر ازدواج می‌کنند. پس از تشکیل خانواده هم در صورت به وجود آمدن تعارض‌های زناشویی، به دلیل بی‌اطلاعی و ندانم‌کاری، به این مشکلات دامن می‌زنند. در حقیقت زوج‌های جوان ما در مرحله آشنایی پیش از ازدواج، به جای آن‌که با تفکر، احساسات منطقی و شعور‌ تصمیم بگیرند، با فکر و احساسات والدین‌شان تصمیم می‌گیرند، چون آموزش درستی در این‌باره ندیده‌اند. مراجعه به مشاور براحتی می‌تواند آنچه را که نیاز دارند به آنها بیاموزد.

کی برای مشاوره برویم؟

امروزه ارزش خدمات مشاوره ازدواج و خانواده درمانی نه فقط در درمان کارکردهای غلط و نامطلوب زن و شوهر که در پیشگیری از بروز بسیاری از نابسامانی‌ها در زندگی زناشویی و حفظ و انتقال ویژگی‌های رفتاری مطلوب و شرایط و موقعیت‌های پویا و رشد دهنده در زندگی خانوادگی شناخته شده است و مراجعه به متخصصان مسائل خانواده به همه افراد توصیه می‌شود و توجه به روند ازدواج نشان می‌دهد که هر یک از مراحل آن به مشاوره مخصوص آن مرحله نیاز دارد. به همین دلیل است که محمدتقی قلندران، روان‌شناس و مشاور خانواده، مشاوره را قبل از ازدواج،‌ هنگام ازدواج و بعد از ازدواج ضروری می‌داند: «هدف اصلی مشاوره پیش از ازدواج، کمک به افراد برای انتخاب زوج مناسب است. این مرحله مهم‌ترین مرحله مشاوره ازدواج است، چون جنبه پیشگیری دارد و در صورتی که دختران و پسران درست هدایت شوند، تامین بهداشت روانی خانواده تامین می‌شود. مشاوره حین ازدواج هم برای تحکیم پایه‌های زندگی است. شناخت زوجین از یکدیگر، به دست آوردن اطلاعات درباره روان‌شناسی زن و مرد، چگونگی رفتار صحیح آنها با یکدیگر و جلوگیری از بروز اختلاف نظرها و عمیق شدن آن، از هدف‌های این مرحله مشاوره است. پس از ازدواج هم زن و شوهر مسائل فرهنگی، عقیدتی، اجتماعی و سنن مورد قبول همکدیگر را در عمل تجربه می‌کنند و ممکن است قادر به حل پاره‌ای از تعارضات و اختلافات نباشند، بنابراین مشاوره در این مرحله برای راهنمایی آنها و پیشگیری از بروز اختلاف مفید خواهد بود.»

در حقیقت ازدواج یک مهارت است و جوان‌ها این مهارت را ندارند نمیشود انتظار داشت کسی بدون تجربه ازدواج این مهارت را از پیش داشته باشددرست است که دیگر مثل قدیم ازدواج در سن‌های پایین مرسوم نیست و افراد تا پیش از ازدواج تجربه‌های اجتماعی گوناگونی دارند، اما مسائل مربوط به ازدواج هنوز به شکل رسمی ‌و تدوین شده به دختران و پسران آموزش داده نمی‌شود و معمولا افراد تا زمان ازدواج تجربه‌ای درباره رفتار با همسر و حقوق و وظایف‌شان ندارند. برای این‌که مهارت‌های ضروری به دختران و پسران منتقل شود، چه زمانی مناسب‌تر است؟ قلندران در این‌باره می‌گوید: «بهترین زمان مشاوره، زمانی است که حتی هنوز مورد خاصی برای ازدواج دختر یا پسر وجود ندارد. به این دلیل که اول باید معیارهای درست انتخاب همسر به دختر یا پسر آموزش داده شود و پس از آن، انتخاب انجام شود.» با توجه به تغییراتی که در جامعه ما به تبع همه جوامع دنیا در حال اتفاق افتادن است، دختران پسران نیاز دارند تا درباره نحوه انتخاب همسر که به مرور از شکل سنتی خارج شده و به عهده خود جوانان گذاشته شده، اطلاعات درستی به دست بیاورند. در حال حاضر کم و بیش کسانی پیدا می‌شوند که پیش از ازدواج به مراکز مشاوره مراجعه می‌کنند و به گفته قلندران«مراجعه به مشاور پیش و پس از ازدواج افزایش یافته ولی کافی نیست. مراجعه‌ها بیشتر مربوط به قشر دانشجوست و هنوز فرهنگ‌سازی لازم در این‌باره صورت نگرفته. فکر می‌کنم رسانه‌ها می‌توانند در این‌باره فرهنگ‌سازی کنند، بویژه رسانه‌ها یا برنامه‌هایی که مخاطب اصلی آنها رده سنی نوجوان و جوان است. در ایران رده سنی مراجعه‌کنندگان بین 22 تا 35سال است که سن مناسبی نیست. سن مراجعه باید 5سال کاهش پیدا کند. یعنی با اولین برخوردها با جنس مخالف باید از مشاور کمک بگیرند تا راه را به خطا نروند.»

چه کسی باید برای مشاوره برود؟

همه به مشاوره نیاز دارند و هیچ کس از مشورت کردن بی نیاز نیست. حتی اگر کسی ادعا کند درباره خودش شناخت کافی دارد، اما ازدواج یک اتفاق دو طرفه است و باید نسبت به طرف مقابل هم شناخت به دست آورد. در مراکز مشاوره به افراد کمک می‌شود که هم درباره خودشان شناخت به دست بیاورند و هم درباره طرف مقابلشان تا به این ترتیب راه‌های هماهنگ شدن با نیازهای یکدیگر را بیاموزند و خود را برای مواجه شدن با شخصیت واقعی همدیگر آماده کنند. قلندران درباره نوع مشاوره‌های قبل از ازدواج می‌گوید: «آموزش‌ها به شیوه‌های گوناگونی میسر است، مثلا آموزش از طریق تشکیل کلاس‌های رسمی ‌و غیررسمی، توزیع جزوه، تشکیل کلاس‌های پرسش و پاسخ و بحث‌های گروهی، طرح موارد مبتلا به اکثریت و... در جلسه‌های خصوصی، معمولا جلساتی به خودشناسی هر کدام از زوجین اختصاص داده می‌شود و زمینه‌های فرهنگی خانوادگی و تفاوت‌های تربیتی و اخلاقی آنها مشخص می‌شود. در ادامه اگر این اختلاف‌ها جدی نباشند، آنها می‌توانند وارد مراحل بعدی شوند و راه برخورد با این تفاوت‌ها و مهارت‌های برخورد درست با همدیگر را بیاموزند.» البته در این جلسه‌ها فقط روی نقاط تفاوت کار نمی‌شود، بلکه تلاش می‌شود تا دختران و پسران راه‌های درست ابراز علاقه به یکدیگر، روش برخورد با همدیگر و با خانواده‌ها را می‌آموزند. اشتباهات والدین خود را تکرار نکنند و بر عادات بدی که در خانواده خود فراگرفته‌اند غلبه کنند. بعلاوه تلاش می‌شود تا نقاط ضعف و قوت خود و طرف مقابلشان را بشناسند و در مقابل آن مسوولیت بپذیرند. انتظارات واقع‌بینانه از زندگی زناشویی به دست بیاورند و از انتظارات رویایی و غیرواقعی دست بردارند و در نهایت بدانند چه انتظاری از خود، از همسر و از ازدواج دارند. این انتظارات بنیان ایمان و اعتقاد به زندگی را شکل می‌دهد.

مردان اهل مشاوره نیستند

این تصور به غلط در میان ما وجود دارد که مراجعه به مشاور را تا زمان برخورد به مشکل به تعویق می‌اندازیم، در حالی که در بسیاری از کشورها، مبنای مراجعه زوج‌های جوان برای مراجعه پیش از ازدواج، بروز مشکل نیست، بلکه برای مشورت و کسب آگاهی به مشاور مراجعه می‌کنند. در حقیقت این کار آنقدر به تعویق می‌افتد که دامنه مشکل گسترده‌تر می‌شود و اختلافات عمیق می‌شوند و گاه مشاوره هیچ دردی را دوا نمی‌کند. در حالی که اگر مشورت برای شروع زندگی مشترک مبنای مراجعه به مشاور باشد، می‌توان تقریبا به موفقیت در ازدواج مطمئن بود.

مشکل دیگری که به جا نیفتادن فرهنگ مشاوره ازدواج دامن می‌زند، همراهی نکردن مردان در این زمینه است. بررسی پرونده‌های موجود در کلینیک‌های روان‌شناسی و مشاوره نشان داده است در مسائل مربوط به ازدواج یا اختلافات خانوادگی، زنان پیشقدم هستند. وقتی مشاور یا روان‌شناس از زنان می‌خواهد جلسه آینده با همسرشان بیایند، با امتناع مرد، روند مشاوره متوقف می‌‌ماند. این در حالی است که برای کارساز بودن مشاوره باید هر دو طرف در جلسات حاضر شوند. زنان و دختران به خاطر حساسیت‌هایی که از نظر عاطفی دارند، به حفظ و بقای زندگی مشترک هم اهمیت بیشتری می‌دهند و ضرورت مشورت با متخصصان برای آنها بیشتر جا افتاده است، اما در مقابل مردان بیشتر به فکر ارتقای شغلی و فردی شان هستند و از مشاوره استقبال نمی‌کنند. محمدتقی قلندران، مشاور خانواده می‌گوید: «بسیاری از مردها مراجعه به مشاور را دون شان خودشان می‌دانند و فکر می‌کنند این کار نشانه ناتوانی آنها در حل مشکلات‌شان است. آمار دخترانی که برای تصمیم‌گیری در مورد ازدواج به ما مراجعه می‌کنند یا پس از ازدواج برای حل مشکلات‌شان مشاوره می‌کنند خیلی بیشتر از پسران است. در این موارد، مشاور تا جایی که امکان داشته باشد به آن خانم کمک می‌کند، اما واقعیت این است که مشاوره وقتی ثمربخش‌تر است که هر دو طرف در آن حاضر شوند و صرف این‌که ما یکی از طرفین را تغییر دهیم مشکل را ‌از اساس حل نخواهد کرد.»

در برخی پرونده‌ها، وقتی زن به مشاوره ازدواج یا خانواده مراجعه می‌کند، اختلافات خانوادگی شدت می‌یابد و نه تنها مرد که دیگر اعضای خانواده هم زن را مورد سرزنش قرار می‌دهند. در نتیجه در خیلی از موارد زنان به صورت پنهانی به مشاور یا روان‌شناس خانواده مراجعه می‌کنند.

چرا به مشاوران اعتماد نداریم؟

این که چرا هنوز اعتماد کاملی به نقش مشاوره در ازدواج یا ارتباط درون اعضای خانواده وجود ندارد، امری است که پاسخ آن را باید از مقالات و پژوهش‌های موجود یافت. یک دلیلش این امر این است که نگاه به روان‌شناس درست نیست و بسیاری از افراد تصور می‌کنند با مراجعه به روان‌شناس ناچارند دارو مصرف کنند. در واقع هنوز عده زیادی تفاوت روان‌شناس و مشاور و روانپزشک را نمی‌دانند.

مشکل دیگری که خیلی از زن و شوهرهای جوان را از مراجعه به مراکز مشاوره باز می‌دارد هزینه بالای این مشاوره‌هاست. عوامل مختلفی باعث می‌شوند حق مشاوره در مراکز مختلف تفاوت زیادی داشته باشد، شهرت مشاور که گاهی به دلایل کاذبی به دست می‌آید و به طور قطع دلیل برتری او بر دیگران نیست، محل جغرافیایی مرکز مشاوره و بالای شهر و پایین شهر بودن آن و دلایلی ناشناخته دیگر بر هزینه هر جلسه مشاوره اثر می‌گذارند. در حال حاضر حق مشاوره از جلسه‌ای 20 هزار تومان تا 80 هزار تومان متغیر است و از آنجا که مراجعه به مشاوره به یک جلسه ختم نمی‌شود و برای نتیجه بخش بودن آن نیاز است چند جلسه مستمر وجود داشته باشد، سنگینی هزینه‌ها برای زوج‌های جوان باعث می‌شود از مراجعه به مشاوران خودداری کنند. رعایت نشدن تعرفه‌های مصوب و دریافت وجوه اضافی از مراجعه‌کنندگان، یکی از عوامل پرهیز افراد برای مشورت با متخصصان است. تعرفه این مشاوره چه در خصوص خانواده،‌ ازدواج و مشکلات روحی روانی تابع قوانینی است که وسع مالی خانواده‌ها، توان تامین آن را ندارد.

از طرفی، بعضی از جوانان حرف‌های مشاوران را آرمانی و دست‌نیافتنی و حتی تکراری می‌دانند و نمی‌خواهند دوران نامزدی خود را به خاطر قضاوت‌های به گفته آنها نادرست مشاور خراب کنند، چون در بسیاری موارد مشاوران به جوانان هشدار می‌دهند با وجود علاقه زیاد میان دختر و پسر، ازدواجشان به صلاح نیست و با توجه به این‌که کفه احساس برای بسیاری از جوانان سنگین‌تر از کفه منطق است، پذیرش چنین حرف‌هایی برایشان دشوار است.

  • عوف عقیلی

قبل از ازدواج، توقعاتتان را ارزیابی کنید

بِن سیلیمان روانشناس خانواده و استاد دانشگاه ویومینگ می گوید، "هر ازدواج از آمیخته شدن دو خانواده تشکیل می شود." هر طرف یک دسته از انتظارات و توقعات را با خود وارد زندگی زناشویی می کند که معمولاً نشاندهنده تاریخچه خانوادگی فرد و چیزهایی است که در خانواده و دوستان خود دیده است. ازدواج ادغام سنت ها و انتظارات دو خانواده است.

دکتر بن سیلیمان در ادامه می گوید،"آنچه برای هر طرف مهم است این است که از انتظارات طرف مقابل خود قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی باخبر شود. برای موفقیت هر ازدواج و رابطه زناشویی، آشنایی با انتظارات و توقعات طرف مقابل لازم و ضروری است چون جور شدن رفتارها و توقعات در هماهنگی و رضایت طرفین بسیار مهم است."

زوج هایی که توقعات متعارض دارند معمولاً مشکلات بیشتری در رابطه خود تجربه می کنند. برای مثال، آیا زن باید کار و تحصیلات خود را کنار بگذارد و برای تربیت فرزندان خانه نشین شود؟ دو نفر چطور مسئولیت نگهداری از فرزندان، کارهای خانه، و مدیریت مالی خانواده را با هم تقسیم می کنند؟ سکس و رابطه جنسی چقدر اهمیت دارد؟ و آیا باید زمان مسافرت را برای دیدن افراد فامیل صرف کنند یا یک مسافرت هیجان انگیز و مجراجویانه داشته باشند؟ پاسخ دادن به برخی از این سوالات تا حد زیادی به نحوه برخورد والدین هر یک از طرفین با این مسائل بستگی دارد.

آگاهی داشتن از انتظارات و توقعات طرف مقابل می تواند رابطه ها را محکمتر کند. همچنین به زوج ها کمک می کند درمورد سابقه خانوادگی هم بیشتر بدانند و موفقیت ها و شکست های نسل های قبل را تکرار نکنند. زوج های موفق همیشه سعی می کنند از نقاط قوت ریشه های خانوادگی همدیگر نهایت استفاده را برده و محدودیت های آنرا کنار بگذارند.

دکتر سیلیمان می گوید، "اما انتظارات به مرور زمان تغییر می کنند، مثلاً وقتی خانواده توسعه می یابد، میل به داشتن خانه ای بزرگتر جایگزین میل به خرید ماشین یا یک مسافرت گران می شود.

همچنین با متعهد شدن زوج ها به هم انتظارات هم تغییر می یابد. زوج هایی که تصمیم می گیرند با هم بدون رسمی کردن ازدواجشان باهم زندگی کنند معمولاً روابطی دارند که در انتظاراتشان کم می آورد. بدون تعهد، یکی یا هر دو طرف گاهی اوقات زندگی خود با هم را یک قرارداد موقتی فرض می کنند نه یک تعهد همیشگی. بدون تعهد زوج ها نمی دانند که در مراحل بعد باید چه انتظاراتی داشته باشند."

در هر رابطه ای حدس و گمان خطرساز است. فکر کردن به اینکه "او تغییر خواهد کرد" یا "بعد ازاینکه ازدواج کنیم این چیزها دیگر اهمیتی ندارد" ممکن است منجر به ناامیدیتان شود. نادیده گرفتن علائم هشداردهنده یا رفتارهایی که می تواند برایتان آزار دهنده باشد یا با سبک زندگی شما تناقض داشته باشد، می تواند برایتان مشکل ساز شود. برای مثال، یکی از طرفین ممکن است دوست داشته باشد که روزهای تعطیل زود از خواب بیدار شود و دیگری ترجیح می دهد که بیشتر بخوابد و دیرتر بیدار شود. به این روش بعد از مدتی طرفی که زود بیدار می شود دیگری را متهم به تنبلی می کند و آن یکی این را به وسواسی بودن متهم می کند.

زوج ها باید بتوانند عشق را از واقعیت جدا کنند. اگر اینطور فکر کنند که "پدر و مادر من خوشبخت بودند پس من هم خوشبخت می شوم" خیلی اشتباه است. رابطه های موفق تصادفی اتفاق نمی افتند؛ نیازمند تلاش روزانه و لذت بردن از رابطه است. زوج ها اگر از نقاط مثبت خود بهره برده و با کار کردن روی نقاط منفی خود آنها را برطرف کنند بسیار راحت تر در رابطه پیشرفت می کنند.

هیچوقت نباید از کس دیگری انتظار داشته باشید که خوشبختتان کند. باید یاد بگیرید که قبل از اینکه زندگیتان را با کس دیگری تقسیم کنید، بتوانید با خودتان خوشحال و خوشنود باشید. این هم غیرمنطقی است که انتظار داشته باشید رابطه تان همیشه خوب و خوش باشد. این غیر ممکن است.

برای موفقیت رابطه میل به سازگاری اهمیت زیادی دارد چون محیط مستعد تغییر است. یک تعهد طولانی مدت مبنی بر انتظارات منطقی و واقعبینانه بین تغییرات فردی، زوجی و اجتماعی تعادل ایجاد میکند. خوشبین بودن هم خیلی کمک می کند.

  • عوف عقیلی


چگونه بدانیم که با فردی مناسب خود ازدواج می کنیم؟
هیچوقت با فکر اینکه عشق مهمترین چیز است، وارد زندگی نشوید
سوالی که خیلی از شما عزیزان درگیر آن هستید این است که، "از کجا باید بفمیم فردی که می خواهیم با او ازدواج کنیم، برای ما مناسب است؟"
چطور با فرد مناسب خود ازدواج کنیم
پیدا کردن زن یا مرد ایدآل اصلاً کار ساده ای نیست. وقتی فکر میکنید که فرد ایدآل خود را پیدا کرده اید، هنوز هم ممکن است تردید داشته باشید. شک داشتن به کسی که می خواهید با او ازدواج کنید، نه تنها کاملاً نرمال و طبیعی است، بلکه کاملاً سالم است.
خوشبختانه احتمالاً تا الان می دانید که نباید با کسی که بیش از حد مشروب می خورد، بیش از حد الواتی می کند، بیش از حد کار می کند، بیش از حد لاف می زند، معتاد است، بی وفا است و خیانت می کند، خشن و بیرحم است یا صادق نیست، ازدواج کنید.
اگر همسر آینده تان عاری از این صفات است و هنوز هم در ازدواج با او شک دارید، حتماً این مقاله را دنبال کنید. ما به شما کمک می کنیم که ببینید آیا این تردیدهایتان منطقی است و ارزش توجه دارد یا نه یا اینکه فقط بدون هیچ دلیل منطقی نگران هستید.

خوشبختی و حمایت احساسی
گرچه انتظار داشتن اینکه همسرتان همیشه و در همه حال شما را شاد کند، کمی غیرمنطقی است اما اگر همسرتان، مرد/زن ایدآل و مناسب شما باشد، خود به خود موجب شادی شما می شود و به شما حس قدرت در زندگی می دهد.
- وقتی احساس کنید که کسی هست که از رشد احساسی و عقلانی شما حمایت کرده و در این راه تشویقتان می کند، آنوقت است که می فهمید با فردی مناسب خود ازدواج کرده اید. خواست فرد ایدآل شما این است که از نظر احساسی سالم باشید و بتوانید روی پاهای خودتان بایستید. وقتی با فرد مناسب خود باشید، احساس بسیار خوبی درمورد خودتان خواهید داشت و حس اطمینان و امنیت خواهید کرد.
- فرد ایدآل شما هیچوقت منفی گرا، خودخواه، کم مایه و سست، ساکت، خجالتی، انتقادی، یا شلخته نیست. چرا باید وقتتان را با یک نادان بگذرانید؟

محبت، عشق و رابطه جنسی
اهمیت زیادی دارد که کسی که با او ازدواج می کنید کسی باشد که با شما تفاهم داشته باشد و درمورد مسائل جنسی و عشقی، نیازها و خواسته های شما را درک کند.
- اگر همسر آینده تان "دوستت دارم" را نه فقط زبانی بلکه با اعمال محبت آمیز نشان دهد، می فهمید که می خواهید با فرد مناسبی ازدواج کنید. اعمال محبت آمیز به چیزهایی مثل این گفته می شود: اینکه وقتی خسته اید بفهمد، روز تولدتان را به یاد داشته باشد، دوست داشته باشد که وقتش را با شما بگذراند، به حرفهایتان گوش کند، به شما احترام بگذارد، وقتی دیر کردید به شما زنگ بزند، به شما محبت کند، اگر چیزی را نفهمیدید، درمقابلتان صبور باشد. موقع سلام و خداحافظی ببوسدتان، بدون هیچ دلیلی در آغوشتان بگیرد.
- اگر از نظر جنسی با همسر آینده تان تطابق داشته باشید، آنوقت می فهمید که می خواهید با فرد مناسبی ازدواج کنید. اگر هر دو شما به صمیمیت جنسی به شکل متفاوتی نگاه کند یا امیال جنسیتان متفاوت باشد، رابطه زناشوییتان به خطر می افتد.
- فرد مناسب برای ازدواج کسی است که دوستش داشته باشید و دوست شما باشد. او از گذران وقت با شما لذت می برد. اگر شما دو نفر با هم دوست نباشید، عشق و ازدواج شما خیلی زود محو خواهد شد.
- فرد مناسب برای ازدواج مهربان، باملاحظه و مودب است. مسائل پیش پا افتاده زندگی مثل گفتن "متشکرم" یا باز کردن در شاید قدیمی به نظر برسد اما نشان دهنده میزان احترام و علاقه و مهربانی فرد به شماست.

ارتباط، اهداف، و ارزش ها
شما و فرد مناسب شما برای ازدواج، اهداف و ارزشهای یکسانی دارید.
- داشتن علایق و نظرات مختلف اشکالی ندارد فقط به شرط اینکه درمورد عدم تفاهم در آنها به تفاهم رسیده باشید. بااینکه ممکن است همیشه با یکدیگر هم عقیده نباشید، صحبت کردن با فرد مناسب برای ازدواج همیشه جالب است وهیچوقت خسته تان نمی کند. او افکار و عقاید خود را طوری با شما مطرح می کند که ناراحتتان نکند.
- فرد مناسب برای ازدواج با درک اینکه تنها مسئله ثابت در زندگی، تغییر است، دوست دارد درمورد مسائل و مشکلات زندگی هم قبل و هم بعد از ازدواج با شما صحبت کند.
- فرد مناسب برای ازدواج شما را تشویق می کند که با تغذیه سالم و ورزش برای داشتن سبک زندگی سالمتر، تصمیم بگیرید. او برای توازن بخشیدن به کار و زندگی فردی شما، همراه و همگام با شما کار می کند.
- اینکه شما تنها کسی باشید که باید خانه را مرتب کند و از بچه ها مراقبت کند، دیگر خیلی قدیمی شده است. مرد مناسب شما در این مسئولیت ها خود را با شما شریک می داند.
- پیدا کردن فرد مناسب برای ازدواج به این معنا نیست که دیگر هیچ مشکل و اختلافی با هم نخواهید داشت. اما با فرد مناسب برای خود دیگر مطمئن هستید که می توانید به همراه هم مسائل و مشکلات را بررسی کرده و طوری آنها را حل کنید که هیچ صدمه این به ازدواجتان وارد نشود.

اعتماد و صداقت
فرد مناسب برای ازدواج، با شما صادق و روراست است.
- فرد مناسب برای ازدواج به شما اعتماد دارد و تلفن ها و استفاده شما از کامپیوتر را کنترل نمی کند، مدت زمانی که با دیگران می گذرانید را محدود نمی کند. وقتی همسر آینده تان سعی نکند که شما را از دوستان و خانواده تان جدا کند، آنوقت می فهمید که فردی مناسب برای ازدواج است. فرد مناسب برای ازدواج هیچوقت نمی خواهد که زندگی شما را کنترل کند، بلکه می خواهد زندگیش را با شما تقسیم کند.
- با فرد مناسب برای ازدواج هیچوقت نباید لازم باشد که از حریم شخصی خود دفاع کنید. وقتی از شما درمورد ساعتی که نیاز دارید به تنهایی بگذرانید سوال نشود، می فهمید که فرد مناسب برای خود را پیدا کرده اید.
- فرد مناسب برای شما به شما اطمینان دارد و جاسوسی شما را نمی کند. اگر قرار باشد هر حرکت خود را توجیه کنید، زندگی واقعاً سخت می شود.

پرچم های قرمز در روابط
اگر متوجه شدید که مسائل و مشکلاتی در روابطتان وجود دارد، به راحتی از آنها نگذرید و به هیچ وجه فکر نکنید که این مشکلات اهمیت زیادی ندارند یا با گذر زمان درست می شوند و طرفتان عوض می شود. برای داشتن یک ازدواج موفق، به چیزهایی فرای عشق نیاز دارید.
_________________________
برگرفته از
خانواده ما

  • عوف عقیلی

با چه کسی ازدواج کنیم ؟
با چه کسی ازدواج کنیم ؟‌ چگونه همسرآینده امان را بشناسیم؟ چه شرایطی برای همسر در نظر بگیریم ؟ در چه سنی باید ازدواج کرد؟ چه شرایطی باید داشته باشیم تا ازدواج کنیم ؟
و هزاران سئوال از این دست را هر روزه جوانان در ذهن خود مرور می کنند و به دنبال جواب هستند. در این یادداشت و چندین یادداشت بعدی ، سعی ما بر این است که به این مهم بپردازیم و سئوالاتی که مبتلا به عموم هست را از منظر روانشناسی کاربردی پاسخ دهیم.

در مورد ازدواج باید بگوئیم که : این رابطه تنها به منظور ارضای تمایلات آنی نیست . بلکه زندگی آینده و خوشبختی زن و مرد و کودکان آنها بر اساس این پیوند قرار گرفته است و چنانکه در بحث تربیت کودک نیز شرح دادیم یکی از علل عمده اختلالات روانی در کودکان ، گسسته شدن رابطه خانواده و یا اختلافات خانوادگی است.
ازدواج موفق بستگی به عوامل مختلفی دارد که خیلی از آنها را باید در دوران نامزدی ( قبل از ازدواج ) ارزیابی کرد. عوامل دیگری نیز در موفقیت زندگی زناشویی موثر است که می توان آنها را بعد از ازدواج شناخت.
در ازدواج ، سازش دائمی و از خودگذشتگی فراوان لازم است ، ولی اگر زن و مرد قبل از ازدواج با یکدیگر توافق بیشتری داشته باشند ، امکان سازش بعدی بیشتر خواهد بود.

مهمترین عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :

1 - رشد عاطفی و فکری

2 - تشابه علایق و طرز تفکر

3 - تشابه مذهبی ( مسائل عینی مذهبی مد نظر است نه کلیات )

4 - تشابه تحصیلی و طبقاتی

5 - تشابه طرز فکر نسبت به امور جنسی

6 - تشابه علاقه به زندگی و سرعت عمل در کارها

7 - رابطه با خانواده زن و شوهر
سعی ما بر این است که در این یادداشت و یادداشت های بعدی موارد هفتگانه فوق را شرح دهیم و در این یادداشت معیار اول را بحث می کنیم.

1 - رشد عاطفی و فکری

مهمترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی ، رشد عاطفی و فکری است. البته واضح است که درجه رشد عاطفی و فکری تنها بستگی به سن ندارد ، بلکه سن روانی ، اجتماعی و عاطفی و سن جسمانی همه از عوامل موثر روشنفکری است. اگر این عوامل فراهم باشد ، بهترین سن برای ازدواج 25 سالگی برای مرد و 22 سالگی برای زن است.
در این سن یک فرد عادی به اندازه کافی رشد و ثبات فکری و عاطفی دارد و امکان تغییر ناگهانی در رفتار او کم است ، اگر چه در این سن عادات مختلف در فرد به صورت محکمی در آمده ، ولی هنوز قابلیت تطبیق و سازش در او موجود است. البته باید اضافه کرد که این سن را تنها از لحاظ کلی انتخاب کردیم ، بدین معنی که خیلی ازدواجهای مقرون به خوشبختی وجود دارد که زن و مرد در موقع ازدواج بسیار مسن تر یا جوان تر از سن مذکور بوده اند.
رشد جسمانی نیز عامل مهمی در آمادگی برای ازدواج است. اگر چه در اجتماع کنونی ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت می گیرد ،‌ معهذا باید گفت که روان شناسان ، زناشویی کودکان تازه بالغ را که آمادگی وارد شدن به زندگی پر مسئولیت زناشویی را ندارد ، صلاح نمی بینند.
مسئله دیگری که از لحاظ بهداشت روانی قابل ملاحظه است اینکه آیا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشویی خواهد شد یا خیر ؟ تحقیقاتی که در این زمینه موجود است نشان می دهد که مردان تمایل دارند که با زنان کم هوش تر از خود ازدواج کنند و اغلب زنهای خیلی با هوش مجرد می مانند. از لحاظ خوشبختی زناشویی ، صلاح است که مرد از لحاظ هوش ، کمی برتر از زن باشد ، زیرا محیط ما چنین اقتضاء می کند. ولی تفاوت زیادی در این مورد نباید وجود داشته باشد‌ ، زیرا در غیر این صورت علایق و طرز تفکر آنان با یکدیگر توافق نخواهد داشت. البته امکان دارد ازدواج موفقیت آمیزی که در آن زن با هوش و فعالی شریک است ، وجود داشته باشد ، ولی خطرات ناشی از آن زیاد است . در واقع هوش یک معیاری است که علایق و طرز تفکر خاصی را تولید می کند و درصورت اختلاف هوشی زیاد انطباق و توافق طرفین به شدت کاهش می یابد.
رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد عاطفی و فکری دارد ، زیرا شخصی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده است ، روابط اجتماعی را بهتر درک می کند . او می داند چگونه با دیگران ، به خصوص خانواده و همکارانش سازش کند . او درک می کند که انتظارات اجتماع از او چیست و تا اندازه زیادی قادر است خود را با این توقعات تطبیق دهد. همچنین او آماده قبول مسئولیت است و نسبت به محدودیتهای خود آگاهی دارد.
یکی از مهمترین عوامل رشد ، مقدار و چگونگی رشد عاطفی است . مثلا شخص ممکن است سی یا چهل سال عمر کرده باشد ، ولی از لحاظ رشد عاطفی عقب مانده محسوب شود . چنین شخصی قدرت کنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتیجه زندگی زناشویی او مختل می شود.
شخصی که رشد عاطفی کرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشکلات زندگی نظریه واقع بینانه ای دارد. او دارای فلسفه زندگی معینی است که بر اساس آن می تواند از بحرانهای دایمی زندگی جلوگیری کند . او به پیشرفت های فعلی خود متکی است و زیاد به گذشته خود ، هر چند هم با شکوه بوده باشد ، اتکا ندارد. در ضمن به مطالبی از قبیل امور جنسی ،‌ عشق ، ازدواج و تربیت کودک با روشنفکری می نگرد

  • عوف عقیلی


سی باور غلط در ازدواج

▪ ازدواج باعث درمان مشکلات روانی می شود.
▪ اساس ازدواج فقط و فقط عشق است (عشق کافی است).
▪ عشق مال داستانهاست و در زندگی واقعی وجود ندارد.
▪ ازدواج راهی برای سعادتمند شدن است.
▪ ازدواج راهی برای تضمین زندگی فرزندان است (از دیدگاه والدین دختران و پسران جوان).
▪ ازدواج راهی برای پیشگیری از انحراف فرزندان است.
▪ ازدواج راهی برای فرار از مشکلات است.
▪ ازدواج راهی برای جلب رضایت والدین است.
▪ دوستی قبل از ازدواج، تضمین کننده یک ازدواج موفق است.
▪ حالا ازدواج می کنم و بعد «او» را تغییر می دهم.
▪ باید با کسی ازدواج کرد که از همه نظر کامل باشد.
▪ زن باید وارد یک زندگی کامل شود.
▪ مهم این است که جوان ازدواج کند، بقیه مسایل حل می شود.
▪ یک ازدواج هرچند ناموفق بهتر از تجرد است.
▪ کسی که به خانواده خود خیلی اهمیت می دهد پس حتماً در زندگی مشترک نیز موفق خواهد بود.
▪ ازدواج می کنم و بعد طلاق می دهم (می گیرم).
▪ اگر با فلانی ازدواج کنم خوشبختم، ولاغیر.
▪ ازدواج یعنی خوشبختی و رفاه.
▪ ازدواج یعنی اسارت.
▪ مهریه تعیین کننده موفقیت در ازدواج است.
▪ شاید اگر با دیگری ازدواج می کردم موفق تر بودم.
▪ زن و شوهر باید کاملاً شبیه هم باشند.
▪ زن و شوهر باید همه مسایل خود به یکدیگر بگویند.
▪ زن و شوهر باید کاملاً وقتشان را با هم بگذرانند.
▪ زن باید تابع و مطیع محض مرد باشد.
▪ شوهر باید همسرش را به همه خواسته هایش برساند؛ شوهر باید همه مشکلات او را حل کند.
▪ به هیچکس نمی توان اعتماد کرد. («مردها غیر قابل اعتمادند» یا «زن ها فریبکارند»)
▪ چون خودم تصمیم گرفتم باید تا آخرش بروم؛ هر قولی که می دهی باید تا آخرش بایستی.
▪ زن و شوهر باید در همه مسائل اتفاق نظر داشته باشند. زن و شوهر باید تابع هم باشند. زن و شوهر باید همه فعالیت هایشان مشترک باشد.
▪ مرد باید جلوی زنش در بیاید. به زن نباید رو داد. نباید محبتت را نشان دهی. نباید طرف مقابلت بفهمد که دوستش داری چون آن وقت سوءاستفاده می کند.
▪ افرادی که طلاق می گیرند حتماً افراد مشکل داری هستند. کسی که طلاق می گیرد حتماً آدم بدی بوده است.
▪ والدین نباید در تصمیم ما دخالت کنند اما باید زندگی ما را تأمین کنند.
▪ هر نوع زندگی بهتر از طلاق است.
▪ طلاق یعنی بدبختی.
▪ رابطه جنسی پدیده ای گناه آلود یا زشت است.

دکتر صبحی
فوق دکترای روان شناسی


  • عوف عقیلی