زندگی خصوصی فاطمه
فاطمه را تنها از دید یک زن ساده نباید دید، که دستش از همه جا بسته است و از روی ناچاری تن به نوعی خاص از زندگی میدهد. بلکه باید دانست او دختر پیامبر و شریفترین افراد است. در عین حال زندگی خصوصی او از لحاظ سادگی و صفا، محبت و صمیمیت، تحرک و انقلاب الگوست. ذیلاً به توصیف برخی از ابعاد زندگی او اشاره میکنیم:
سادگی و صفای زندگی
زندگی او طبیعی و عادی، نشاط انگیز و روح پرور است. این روح پروری به خاطر صفا و سادگی زندگی است.
او چون برخی از زنان نبود که تا پایان عمر به دنبال لوکس و عطر و بخور باشد، الهامش از مکتب اسلام است که صفا و سادگی را ترویج میکند. تکیه زندگی برای رفع نیازهای عادی اوست و برای یافتن این امکان است، که به بهترین وجه بتوان در آن برنامه ریزی کرد. نه آنکه دست و پاگیرهای برای ادامه حیات شادی آفرین و آزادمنشانه برای خود پدید آورد.
او همانند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است که میگوید: «الفقر فخری» تا در یک بی نیازی مطلق باشد. مال و دارائی را هدف قرار نمیدهد تا آنها وسایلی برای صید شخصیت و عظمت فاطمه نشوند و دل و ایمان او را نربایند.
این روش زندگی فقیرانه جدّاً به خاطر ناداری نبود بلکه به علت غنای درونی بود. زیرا آن روز که او فاقد دارایی و مال بود به همانگونه زندگی میکرد که به هنگام مالکیت فدک. درآمد فدک رقم کوچکی نبود. ولی این درآمد او را از خود بیخود نمیکند و سادگی و صفای زندگیش را از دستش نمیرباید.
خانه اش
او را خانهای است کوچک و گلین، ساده و بیپیرایه که تنها به این اندازه میارزد که سایبانی برای جلوگیری از تابش خورشید و یا سقفی برای جلوگیری از باران باشد، درست است که علی علیه السلام در آغاز کار فقیر است و نادار ولی آن روز هم که فدک را به دست میآورد بازهم در همان خانهی محقّر است.
خانه اش در عین کوچکی و گلین بودن، این امتیاز را دارد که در آن، نور خدا و عنایت خداست. الطاف الهی بر سر اعضای آن است. نام خدا در آن زنده است. دلها به یاد او در طپشاند.
خانهاش گلین است ولی در آن تربیتی متحرک و دینامیک وجود دارد. افرادی در آن پروده میشوند متحرک، انقلابی و سخت شیفتهی اسلام و مردم، شوهری در آن زندگی میکند که سرنوشت جنگ و کفر را با حمله قهرمانانهاش معین مینماید. فرزندانی از آن بیرون میآیند که نهال اسلام را آنان باید مراقبت و آبیاری کنند.
در این خانه فقر است و ناداری، ولی محبتهای آمیخته با عنایت الهی آن را غنا میبخشد. نور و حرارت ایمان، سردی آن را جبران مینماید. پیوندها در آن قوی و ریشه دار، و اعضای آن در زیر نظمی استوار سرگرم زندگی هستند.
اسباب زندگیش
خانه از هر چه زینتآلات نام دارد خالی است و از هر وسیلهای که رنگ لوکس و تجمل بدان بخشد عاری است. همه آنچه که در آن است منحصر است به بوریایی، تشکی، چند کاسه و بشقابی و بالشی.
حتی در این خانه وسایل خواب و رختخواب کافی نیست. علی و فاطمه ملافهای دارند بس کوتاه، طوری که آن را بر سر میکشند پاها از ملافه بیرون میمانند و وقتی که برپاها میکشند سرها بیرون میمانند.
در این خانه از وسایل و اسباب اضافی، زیبا و گران قیمت خبری نیست و نیز از آنچه که به کارشان نیاید وجود ندارد. در عین حال خانهای است که در آن احساس و ایمان است، عشق و صفاست، حریت و شرافت است. انجام وظیفه و مسؤولیت است، روح عدالتخواهی است، تلاش برای احقاق حق است، کوشش برای احیای اسلام است و...
جهیزیه اش
درست است که فاطمه اولین زن اسلام است ولی مهر او همان مهرالسنه (حدود 500 درهم) و جهیزیهاش بسیار اندک است. آن روز که بنای ازدواجش با علی گذارده شد، همه آنچه که به عنوان جهیزیه این عروسی شکوهمند تهیه شد عبارت بود از:
یک پیراهن کرباس، یک روسری پشمی، یک چادر (سرانداز)، یک تخت چوبی با پوست خرما، دو تشک، یکی از کتان و دیگری از لیف خرما، چهار بالش از پوست میش، یک پرده از پشم شتر، یک حصیر از علف صحرا، یک دست آس برای آرد کردن، یک بادیه فلزی، یک مشک چرمی، یک کاسه چوبین، یک مشربه چرمی، دو کوزه گلی، یک بشقاب گلی، دو دستبند نقره.
وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جهیزیه ساده فاطمه را دید به وجد و نشاط آمد و فرمود: خداوندا زندگی را بر کسانی که وضعشان این چنین و بیشتر ظروف آنها سفالین است مبارک گردان.
وسایل و اسباب خانه فاطمه در آغاز زندگی، در دوران شور و جوانی همین بود و گمان دارم تا روزی که از دنیا میرفت نه تنها بر این مقدار چیزی نیفزود بلکه بخشی از آن راهم در راه خدا از دست داد
چون دستبندهای نقره، پردهی در و...
و تازه گاهی همین اثاثیه ناچیز را در نزد کسی به گرو میگذاشت، تا گندمی قرض کند، آن را با دست خود آرد کند، خمیرش نماید، نانی تهیه سازد و در راه خدا به فقیری دهد، و یا شکم گرسنهای را سیر کند.
- ۹۴/۰۱/۰۴