لجبازی که زندگی را زیر و رو کرد(۲)
لجبازیای که زندگی را زیر و رو کرد
مهرداد مردی آرام و متین بود، اما یک ویژگی در شخصیتش همیشه او را به دردسر میانداخت: لجبازی. در پی اختلافاتی با همسر اولش، تصمیمی گرفت که نه از روی منطق، بلکه از روی لج و غرور بود—او همسر دوم اختیار کرد. نام این زن حدیث بود؛ زنی با ظاهری دلفریب و زبانی شیرین، اما گذشتهای پر رمز و راز.
رازهایی که پنهان ماندند
حدیث در ابتدا خود را زنی مظلوم و تنها معرفی کرد. گفت که مطلقه است، ازدواجی کوتاه داشته و حالا به دنبال آرامش است. اما خیلی زود، مهرداد با تناقضهایی در حرفهای او روبهرو شد. سن واقعی حدیث، جزئیات ازدواج قبلیاش، حتی روابطی که پنهان کرده بود—همه چیز با دروغ پوشانده شده بود.
مهرداد که روزی فکر میکرد حدیث میتواند مرهمی بر زخمهایش باشد، حالا با زنی روبهرو بود که نهتنها آرامش نمیآورد، بلکه هر روز شعلهای تازه در زندگیاش میافروخت.
آغاز اختلافات
هنوز چند ماهی از ازدواج نگذشته بود که اختلافات شروع شد. حدیث زنی بدزبان بود، با رفتاری توهینآمیز و تحقیرکننده. هر بحثی با فحاشی و تهدید همراه میشد. مهرداد که در ابتدا سعی میکرد با صبر و سکوت اوضاع را کنترل کند، کمکم متوجه شد که با زنی روبهروست که نهتنها اهل گفتوگو نیست، بلکه از دروغ و تخریب برای کنترل او استفاده میکند.
بارداری؛ نقطهای بیبازگشت
در میانه این طوفان، حدیث باردار شد. مهرداد که هنوز امیدی به اصلاح او داشت، تصمیم گرفت به خاطر فرزندشان تحمل کند. اما بارداری حدیث نهتنها رفتار او را آرام نکرد، بلکه چموشی و بیاحترامیاش شدت گرفت. حالا مهرداد در موقعیتی گرفتار شده بود که نه راه پیش داشت و نه راه پس.
او مردی بود که از روی لجبازی وارد این رابطه شده بود، اما حالا باید تاوان تصمیمی را میداد که از روی احساسات لحظهای گرفته بود. حدیث با زبان تندش، با دروغهایش، و با رفتارهای مخربش، زندگی مهرداد را به میدان جنگی تبدیل کرده بود که هر روز زخمی تازه بر روح او مینشاند.
✍ادامه دارد
- ۰۴/۰۵/۱۳