استخاره آقای کشمیری
آقای اعتمادیان واعظ تهرانی در حضور آقای مروی گفت در مجلسی خدمت آقای سید عبدالکریم کشمیری بودیم من مدح امیرالمومنین(علیه السلام) را خواندم آقای سیدعبدالکریم کشمیری خیلی خوشحال شد و سرحال آمد چون مادرم برای خواستگاری این طرف و آنطرف می رفت روزی به من گفت فلانجا رفتم . گفتم من از آن محل بدم می آید . گفتم خوب است امروز پیش آقای کشمیری در این مورد استخاره کنم و قصدم این بود که بلکه بد بیاید و پاسخ مادرم را همان استخاره قرار دهم . به آقای کشمیری عرض کردم یک استخاره برای من بفرمائید . ایشان حدود 10 دقیقه یا بیشتر به استخاره مشغول شد با قرآن استخاره می فرمود و پس از آن به من فرمود این استخاره برای نکاح است.گفتم بلی . فرمود طرف علویه و تاج سر شماست و اسم او چنین است و خصوصیات جسمی او را بیان کرد و فرمود برو ازدواج کن من نمی دانستم او علویه است و اسم او را هم نمی دانستم من پیش مادرم رفتم و عرض کردم این طرف علویه است. گفت: نمی دانم . از خواهرم سؤال کردم. گفت:نمی دانم. از اسم او پرسیدم مادرم گفت: نمی دانم . خواهرم اسم اورا گفت.دیدم همانی است که آقای سید عبدالکریم کشمیری گفته است به مادرم گفتم. بروید تمامش کنید. گفتند شما که نمی خواستی و او را ندیدی گفتم نه بروید تمام کنید. بعداً دیدم خصوصیات جسمی او همانی است که آقای کشمیری فرمود .
روزنه هایی ازعالم غیب-آیت الله سید محسن