چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

۹ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

در مکتب انسان ساز اسلام، پاکدامنی از ارزش های والای انسانی به حساب می آید و در مقابل، بی عفتی و بی بندوباری جنسی محکوم شده است. اسلام نخست با راهنمایی و هدایت، مسائل جنسی و شهوانی را کنترل و تعدیل می کند، مسلمانان را به عفاف و پاکدامنی فرا می خواند، سپس با تدابیر حکمت آمیز و اصولی زمینه های انحراف را از میان برمی دارد. هم به پیروان خویش دستور می دهد بی عفتی نکنند و هم از آنان می خواهد که اسباب لغزش و گناه دیگران را فراهم نسازند.

چشم چرانی، اولین قدم انحراف
گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی چشم چرانی و نگاه به نامحرم است. نگاههای آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه و انحراف مبتلا می کند. امام صادق (ع) فرمود: «النظرة بعد النظرة تزرع فی القلب الشهوة و کفی بها لصاحبها فتنة؛ چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد» (روضة المتقین، ج 9، ص 434). نگاه کردن به ناموس دیگران، خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است. شیطان از کمان چشم های او ناموس دیگران را نشانه می گیرد. پیامبر خدا فرمود: «النظر سهم مسموم من سهام ابلیس؛ نگاه (به نامحرم) تیز زهرآلودی از تیرهای شیطانی است» (بحارالانوار، ج 104، ص 38). امیرمؤمنان (ع) فرمود: «العیون مصائد الشیطان؛ چشمها، کیمنگاه های شیطان است». پس باید مراقب چشمان خویش باشیم، تا شیطان از آن برای تخریب ایمان ما و ناموس مردم استفاده نکند.

سفارش قرآن به چشم پوشی از نامحرم
امام باقر (ع) فرمود: جوانی از انصار، در مدینه با زنی برخورد کرد. در آن زمان، مقنعه زن ها تا پشت گوششان را می پوشاند (گوشها، گردن و صورت حجاب نداشت) جوان به آن زن خیره شد و چشم از او برنداشت تا عبور کرد. همین طور که با نگاه به پشت سرش آن زن را تعقیب می کرد، وارد کوچه تنگی شد در این هنگام صورتش به استخوانی که از دیوار بیرون زده بود برخورد و شکافت. وقتی آن زن رفت، جوان به خود آمد و دید خون از صورتش جاری است. با خود گفت: به خدا سوگند! نزد رسول خدا می روم و این ماجرا را با او در میان می گذارم. جوان نزد پیامبر رفت. حضرت پرسید این چه وضعی است؟ او جریان را نقل کرد. در این هنگام جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد (فروع کافی، ج 5، ص 521): «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فرجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون؛ به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است» (نور/ 30) و پس از آن فرمود: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن؛ به زنان باایمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند» (نور/ 31).
پس خواست قرآن رعایت عفت عمومی برای زن و مرد است و این کار ضروری و واجب شمرده شده است: نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذت باشد، حرام است، بلکه احتیاط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است».
ارزش چشمان پاک هر یک از اعضای بدن مؤمن نسبت به عبادت پروردگار متعال وظیفه خاصی بر عهده دارد که اگر بدان وظیفه عمل کرد، ارزشمند است. حضرت علی (ع) درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود: «لیس فی البدن شیء اقل شکرا من العین فلا تعطوها سؤلها فتشغلکم عن ذکر الله عز وجل؛ چیزی در بدن کم سپاستر از چشم نیست، خواسته اش را ندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد» (بحارالانوار، ج 101، ص 35). رسول خدا چشمان باارزش را این گونه توصیف می کند: «کل عین باکیة یوم القیامة الا ثلاثة اعین: عین بکت من خشیة الله و عین غضت عن محارم الله و عین باتت ساهرة فی سبیل الله؛ همه چشمها روز قیامت گریانند جز سه چشم: چشمی که از ترس خدا بگرید، چشمی که از نامحرم فرونهاده شود، چشمی که در راه خدا (و پاسداری از کیان اسلام) شب زنده دار باشد» (بحارالانوار، ج 101، ص 35). چشمی که به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب برکات زیر می گردد:

دیدن شگفتیها
رسول خدا فرمود: «غضوا ابصارکم ترون العجائب؛ چشمهایتان را (از نامحرم) بپوشانید تا عجایب و شگفتیها را ببینید» (همان، ص 41).

راحتی قلب
امام علی (ع) فرمود: «من غض طرفه اراح قلبه؛ آنکه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت کرده است» (شرح غررالحکم، ج 5، ص 449).

نیک خویی
هم چنین آن حضرت فرمود: «من غضت اطرافه حسنت اوصافه؛ کسی که نگهاه هایش کنترل شود، صفاتش نیکو گردد».

پاداش الهی
امام صادق (ع) فرمود: «من نظر الی امرأة فرفع بصره الی السماء او غمض بصره لم یرتد الیه بصره حتی یزوجه الله من الحور العین؛ هر کسی زنی را ببیند و بلافاصله دیده اش را به آسمان بدوزد یا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر خداوند حوریان بهشتی را به عقد او در آورد» (بحارالانوار، ج 101، ص 37).

چشیدن شیرینی ایمان
پیامبر اسلام فرمود: «النظر سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ایمانا یجد حلاوته فی قلبه؛ نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ایمانی به او عطا کند که شیرینی اش را در دل خویش احساس کند». قرآن کریم برای عبرت و راهنمایی مردم، داستانهای گوناگونی را نقل کرده که میان همه آنها از داستان حضرت یوسف (ع) به عنوان احسن القصص یا زیباترین داستان یاد شده است. در این داستان حضرت یوسف از زشت ترین عمل که خیانت به ناموس دیگران است پرهیز کرده، با فراهم بودن تمام مقدمات با توجه به حضور و قدرت الهی، شهوت خود را کنترل کرده و از نامحرم چشم پوشیده است و این کاری بزرگ است که تنها با کمک ایمان به پروردگار انجام پذیر است.
قرآن مجید حضرت یوسف (ع) را به عنوان قهرمان میدان عفاف مطرح می کند تا جوانان مسلمان که در پی قهرمان یابی و الگوپذیری هستند، از یوسف (ع) که شجاعترین مرد روزگار بود پیروی کنند؛ چرا که حضرت رسول فرمود: «اشجع الناس من غلب هواه؛ شجاع ترین مردم کسی است که بر خواهش نفسانی اش چیره شود» (نهج الفصاحه، پاینده، ح 299، ص 58).
نکته شایان توجه در داستان حضرت یوسف (ع) استمداد از خدای سبحان و پناه بردن به قدرت سرمدی اوست که هیچ چیز جز ایمان به پروردگار نمی تواند جلوی نفس سرکش و غریزه نیرومند شهوت را بگیرد. از امیرمؤمنان علی (ع) سؤال کردند: «بما یستعان علی غمض بصر؟؛ به کمک چه چیزی می توان چشم از نامحرم پوشید؟» پاسخ داد: «بالخمود تحت السلطان المطلع علی سترک؛ با خاموش کردن آتش شهوت، زیر نظر قدرتمندی که بر مخفیگاهت آگاه است» (بحارالانوار، ج 101، ص 411).

عفت
در برابر عفت نکته ظریف دیگری که در مسأله ناموس نهفته است و روایات نیز آن را تأیید کرده اند این است که به هر دستی بدهی به همان دست پس می گیری، چنان که فرموده اند: «کما تدین تدان؛ آن طور که جزا دهی جزا بینی» (فروع کافی، ج 5، ص 553).
امام صادق (ع) فرمود: در زمان حضرت موسی (ع) مردی با زنی زنا کرد وقتی به خانه خویش آمد، مردی را با زن خود دید، آن مرد را نزد حضرت موسی آورد و از او شکایت کرد. در آن لحظه جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: هر کس به ناموس دیگران تجاوز کند به ناموسش تجاوز کنند. حضرت موسی به آن دو فرمود: با عفت باشید تا ناموستان محفوظ بماند. بنابراین، مؤمن باغیرت هرگز به ناموس دیگران نگاه حرام نمی کند، چرا که نمی خواهد کسی به ناموسش نظر بد داشته باشد.
هر که باشد نظرش در پی ناموس کسان *** پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان
شخصی از امام صادق (ع) پرسید: آیا نگاه کردن به پشت سر زنهایی که عبور می کنند جایز است؟ حضرت پاسخ داد: اگر به ناموس شما این گونه نگاه کنند، خوشنود می شوید؟! آنگاه فرمود: برای مردم همان را بخواهید که برای خود می خواهید (مستدرک الوسائل، ج 2، ص 555).

خلوت با نامحرم
اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتی باشند که کسی در آنجا نباشد در حالی که دیگری هم نتواند وارد شود چنانچه بترسند که به حرام بیفتند، باید از آنجا بیرون بروند. یکی دیگر از راههای پیشگیری از انحراف این است که مؤمن با نامحرم در جای خلوت اجتماع نکند، چرا که دور از چشم مردم، زمینه لغزش و انحراف فراوان است. پیامبر فرمود: «من کان یؤمن بالله و الیوم الاخر فلا یبیت فی موضع تسمع نفس امرأة لیست له بمحرم؛ آن که به خدا و روز جزا ایمان دارد نباید در جایی بخوابد که صدای نفس زن نامحرم شنیده می شود». امیرمؤمنان علی (ع) فرمود: «لا یخلوا بامرأة رجل، فما من رجل خلا بامرأة الا کان الشیطان ثالثهما؛ هیچ مردی با زنی (نامحرم) خلوت نکند. اگر مردی با زن بیگانه ای خلوت کند، سومی آن دو شیطان است»، همچنین فرمود: «ثلاثة من حفظهن کان محصوما من الشیطان الرجیم و من کل بلیة: من لم یخل بامرأة لایملک منها شیئا؛ هر کس سه چیز را رعایت کند، از دست شیطان رانده شده و از هر گرفتاری در امان خواهد ماند: اول اینکه با زن نامحرم خلوت نکند...».

سزای چشم ناپاک
علاوه بر ابتلا به مثل آنچه فرد انجام داده که خود به خود در مسائل ناموسی انجام می گیرد، چشم ناپاک از عذاب و شکنجه الهی نیز بی نصیب نمی ماند. رسول خدا فرمود: «من ملا عینیه من امرأة حراما حشاهما الله عز وجل یوم القیامة بمسامیر من نار وحشاهما نارا حتی یقضی بین الناس ثم یؤمر به الی النار؛ آن که چشمانش را از نگاه به زن نامحرم پر کند، روز قیامت، خداوند چشمانش را با میخ های آتشین و از آتش پر کند، تا وقتی که به حساب مردم رسیدگی کند، سپس امر می شود که او را به جهنم ببرند». اسلام برای پاکدامنی پیروان خویش حتی شنیدن سخنان نامحرم را نیز اگر از روی غرض باشد، ممنوع کرده است. این خود هشداری بجا و حساب شده است که تماس نامشروع با نامحرمان به هیچ عنوان و از هیچ راهی حاصل نشود البته رویارویی جدی و ضروری و بدون هیچ گونه غرض، آنهم با حجاب کامل اسلامی و با رعایت ادب و سایر مسایل اخلاقی اشکالی ندارد.
پیامبر اکرم فرمود: «لکل عضو من ابن ادم حظا من الزنا فالعین زناه النظر و للسان زناه الکلام و الأذنان زناهما السمع؛ در مورد رابطه نامشروع برای هر عضوی از آدمی سهمی از زناست؛ زنای چشم، نگاه کردن، زنای زبان، سخن گفتن و زنای گوشها، شنیدن (سخن نامحرم) است». همچنین درباره شوخی کردن با نامحرم فرمود: «من فاکه بامرأة لا یملکها حبس بکل کلمة کلمها فی الدنیا الف عام فی النار؛ هر کسی با زن نامحرمی شوخی کند برای هر کلمه ای که با او در دنیا سخن گفته، هزار سال در جهنم زندانی می شود» (ثواب الاعمال، ص 334).
امیر مؤمنان علی (ع) برای گریز از خطر آلوده شدن و رهایی از دام شیطان هنگام رو به رو شدن با نامحرم، این گونه رهنمود می دهد: اگر یکی از شما زنی را دید و خوشش آمد، چشم از او برداشته، نزد همسر خود رود که آنچه او دیده است، همسرش نیز دارد و مواظب باشد که شیطان را بر دل خویش راه ندهد و آن که متأهل نیست، دو رکعت نماز بخواند و خدا را زیاد سپاس گوید و صلوات بر پیامبر و خاندانش فرستد، آنگاه از فضل خدا بخواهد و خدا نیز با رحمت خویش او را از راه مباح بی نیاز می گرداند (تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 589).
منـابـع
محمد محمدی ری شهری- میزان الحکمه- جلد 10- صفحه 7
مرتضی مطهری- مسئله حجاب- صفحه 170-115
علی اصغر الهامی نیاـ اخلاق اسلامی- صفحه 70

  • عوف عقیلی

شکل دیگر چند همسری چند شوهری است، یعنی اینکه یک زن در آن واحد بیش از یک شوهر داشته باشد. ویل دورانت می گوید: این کیفیت در قبیله تودا و بعضی از قبایل تبت قابل مشاهده است. در صحیح بخاری از عایشه نقل می کند که: "در جاهلیت عرب چهار نوع زناشویی وجود داشته است. یک نوع همان است که امروز معمول و جاری است که مردی به وسیله پدر دختر از دختر خواستگاری می کند و پس از تعیین مهر با او ازدواج می کند و فرزندی که از آن دختر پیدا می شود از لحاظ تعیین پدر تکلیف روشنی دارد".
نوع دیگر این بوده که مردی در خلال ایام زناشویی با زنی خود وسیله زناشویی او را با مرد دیگری برای یک مدت محدود فراهم می کرده است تا از او برای خود نسل بهتری به وجود آورد، به این ترتیب که آن مرد از زن خود کناره گیری می کرد که خود را در اختیار فلان شخص معین بگذارد و تا وقتی که از آن مرد آبستن نمی شد به کناره گیری خودش ادامه می داد، همینکه روشن می شد آبستن شده با او نزدیکی می کرد. این کار را در مورد کسانی می کردند که آنها را برای تولید فرزند از خود شایسته تر می دانستند. و در حقیقت اینکار را برای بهبود نسل و اصلاح نژاد انجام می دادند، این نوع زناشوئی را که در واقع زناشوئی در خلال ایام زناشوئی دیگر بود، نکاح استبضاع می نامیدند.
نوع دیگر زناشوئی این بود: گروهی که عده شان کمتر از ده نفر می بود با یک زن معین رابطه برقرار می کردند، آن زن آبستن می شد و فرزندی بدنیا می آورد، در این وقت آن زن همه آن گروه را نزد خود دعوت می کرد و طبق عادت و رسم آن زمان آن مردان نمی توانستند از آمدن سرپیچی کنند، همه می آمدند، در این هنگام آن زن هر کدام از آن مردان را که خود مایل بود به عنوان پدر برای فرزند خود انتخاب می کرد و آن مرد حق نداشت از قبول آن فرزند امتناع کند. به این ترتیب، آن فرزند، فرزند رسمی و قانونی آن مرد محسوب می شد.
نوع چهارم این بود که زنی رسما عنوان، روسپی گری داشت، هر مردی بدون استثناء می توانست با او رابطه داشته باشد، اینگونه زنان معمولا پرچمی بالای خانه خود می زدند، و با آن علامت شناخته می شدند، این چنین زنان پس از آن که فرزندانی به دنیا می آوردند همه مردانی را که با آنها ارتباط داشتند جمع می کردند و آن گاه کاهن و قیافه شناس می آوردند، قیافه شناس از روی مشخصات قیافه رأی می داد که این فرزند از آن کیست، و آن مرد هم مجبور بود نظر قیافه شناس را بپذیرد و آن فرزند را فرزند رسمی و قانونی خود بداند.
همه این زناشوئی ها در جاهلیت وجود داشت، تا خداوند محمد (ص) را به پیغمبری برگزیدند و او همه آنها را جز آنچه اکنون معمول است، از میان برد. از اینجا معلوم می شود که رسم چند شوهری در جاهلیت عرب وجود داشته است. منتسکیو در روح القوانین می گوید: "ابوالظهیر الحسن، جهانگرد عرب، در قرن نهم میلادی که به هندوستان و چین رفت این رسم را مشاهده کرد و آن را دلیل بر فحشا شمرد.
همچنین نوشته اند که پیش از ظهور اسلام، در میان اعراب جاهلی ده نوع ازدواج وجود داشت:
ازدواج صداق
که همان ازدواج رایج در همه ادیان آسمانی است و دین اسلام نیز آن را تایید کرده است. در این ازدواج، مهریه معین اما مدت زمان زندگی مشترک، نامعین است و تنها با ازدواج یا مرگ یکی از طرفین پایان می پذیرد.
متعه
یا همان ازدواج موقت، که در ادیان الهی پیش از اسلام و حتی در برخی ملت های غیر الهی نیز وجود داشته است. در این ازدواج هم مدت زمان را معین می کردند هم مهریه را.
ازدواج اماء
که ازدواج با کنیزان بود. اگر کسی کنیزی را می خرید، بی آن که مهری برای آن بپردازد، همسرش می شد و می توانست او را به دیگری بفروشد. این ازدواج در اسلام با شرایط ویژه ای مجاز بوده است.
ازدواج موقت
پسر بزرگ خانواده حق داشت با زن یا زنان پدرش ازدواج کند (البته غیر از مادر خودش). در اسلام این ازدواج حرام شمرده شده و زن پدر، محرم شمرده می شود.
ازدواج شغار
در این نوع پیوند، مرد با دختر یا خواهر مرد دیگری ازدواج می کرد تا او نیز با دختر یا خواهر او ازدواج کند.
ازدواج رهط
یعنی ازدواج مشارکتی یا دسته جمعی. گروهی از مردان که نباید بیشتر از ده نفر می بودند با یک زن رابطه برقرار می کردند و اگر فرزندی به دنیا می آمد، آن زن فرزندش را به هر یک از مردان که خود می خواست منتسب می کرد و او را پدر فرزند خود قرار می داد.
ازدواج با اختین
یعنی مردی همزمان با دو خواهر ازدواج کند.
ازدواج مخادنه
نوعی ازدواج دوستانه بوده است که مردی زنی را به دوستی می گرفت یا زنی مردی را به دوستی بر می گزید.
ازدواج استبضاع
در این نوع ازدواج، مردی همسر خود را در اختیار مردی که شجاعت، قدرت و یا صفت پسندیده دیگری داشت قرار می داد و تا وقتی که همسرش از آن مرد صاحب فرزند نمی شد، از او کناره گیری می کرد.
ازدواج تعویضی
دو مرد با یکدیگر توافق می کردند و زنانشان را با هم عوض می کردند.
علاوه بر این ها، ازدواج رسمی و دائم چند مرد با یک زن در برخی اقوام وجود داشته است و نیز در میان درباریان پادشاهی ساسانی در ایران ازدواج خواهر و برادر نیز انجام می شده است. از این ها گذشته در میان اعراب جاهلی ارتباط با زنان فاحشه مرسوم بود؛ زنانی که بر در خانه خود پرچم می افراشتند و هر گاه فرزندی از آنها زاده می شد، او را بنا به تشخیص قیافه شناسان و کاهنان به یکی از مردانی که با او ارتباط داشتند منتسب می کردند و آن مرد رسما پدر آن نوزاد شمرده می شد.
منـابـع
مرتضی مطهری- نظام حقوق زن در اسلام- صفحه 289-285
محمد نصیری- حقوق زن در اسلام

  • عوف عقیلی
چهل نکته به عنوان راهکارهاى اولیه براى زوج هاى جوان امیدواریم با عمل کردن محبت و عشق و علاقه متقابل بین زوجین ایجاد و گسترش پیدا کند و تنش هاى موجود یا احتمالى به حداقل کاهش پیدا کند.

1. با مطالعه کتب مربوط به انتخاب همسر، آیین همسردارى، چگونگى ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسه‏ هاى آموزش خانواده دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید.

 2. با همدلى، همفکرى، همکارى و مشورت با یکدیگر درباره مسائل مختلف میان اعضاى خانواده روابط سالم پدید آورید.

3. هر یک از زوجین دیگرى را نزدیک‏ترین و محرم‏ترین فرد بداند و او را نیمه تن، حامى و پشتیبان خود تلقى کند.

 4. با یادگیرى مهارت‏هاى ارتباطى نظیر فعالانه به حرف‏هاى یکدیگر گوش کردن، احترام به نظرها و عقاید یکدیگر و تشریک مساعى و مشورت کردن روابط خود را بهبود بخشید.

  • عوف عقیلی

هر کس در زندگی خود اسوه و الگویی دارد که سعی می‌کند خود را به او نزدیک سازد و پرتوی از صفات او را در درون وجود خود ببیند.
به تعبیر دیگر در درون دل انسان جایی برای اسوه‌ها و قهرمانهاست و به همین دلیل، تمام ملّتهای جهان در تاریخ خود به الگوهای واقعی و گاه پنداری متوسل می‌شوند و بخشی از فرهنگ و تاریخ خود را بر اساس وجود آنها بنا می‌کنند.
قرآن این کتاب انسان ساز و جامعه ساز برای ارتقاء و رشد انسانها به سمت و سوی کمالات، علاوه بر برنامه‌های علمی و عملی، الگوهای رفتاری را نیز ارائه داده است.
از آنجا که نصف جامعه بشری را زنان تشکیل می‌دهند، برای هدایت آنها علاوه بر برنامه‌های علمی و عملی ارائه الگوهای مناسب نیز لازم است.
در فرهنگ قرآنی، بر خلاف تصور برخی مکتبها و افراد که فقط مردان را الگوی افراد و جامعه می‌دانند، آنجا که می‌خواهد اسوه‌ها و نمونه‌ها را معرفی کند، در کنار اسوه بودن حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله، الگوها و نمونه‌هایی از زنان وارسته و همچنین زنان گمراه را به جامعه و مؤمنان معرفی می‌کند. این الگوهای معرفی شده، در دو بخش قابل تبیین است: الگوهای توصیفی و الگوهای عینی و شخصی.

  • عوف عقیلی

آفریدگار جهان به تکامل و سعادت مرد و زن توجه دارد و رسول خاتم‏ در کنار عطر و نماز، زن را نیز محبوب خویش قلمداد کرده است: «حُبِّبَ اِلَىّ مِنْ دُنْیاکُمْ ثَلاثٌ: الطِّیبُ وَالنِّساءُ وَقُرَّةُ عَینِى فِى الصَّلاةِ؛ (1) از دنیاى شما سه چیز محبوب من است: عطر، زن و نور چشم من در نماز است.‌»
او از آنان که این جنس لطیف را خوار و زبون مى‏شمارند، به عنوان انسانهایى پست و فرومایه یاد مى‏کند و مى‏فرماید: «ما اَکْرَمَ النِّساءَ اِلَّا کَرِیمٌ وَلا اَهانَهُنَّ اِلَّا لَئِیمٌ؛ (2) زنان را جز کریمان گرامى نمى‏دارند و جز فرومایگان، خوار نمى ‏دارند»
اگر زن، جایگاه واقعى خود را بشناسد و همان‏گونه که آفرینش ظریف او اقتضا مى ‏کند و براساس خواسته‏هاى پروردگارش، استعدادهاى خویش را شکوفا کند، سرچشمه دهها خیر و برکت خواهد شد؛ چنان‏که بانو پروین اعتصامى این‏گونه بدانها اشاره کرده است:

  • عوف عقیلی

راهنمای مشاوره برای پرهیز از خود ارضایی (4)
درمان
در مسئله درمان خودارضایی، آنچه مهم است مسئله شناخت علل و انگیزه‌هاست. باید معلوم باشد که چه علل و عواملی سبب ایجاد این روحیه و عادت شده است. آیا این انحراف دارای منشاء زیستی است یا ناشی از اختلال روانی؟ آیا علت آن، کشف بوده است یا بد آموزی دیگران در این امر دخالت داشته است؟پدید آمدن آن در رابطه با احساس لذت بوده است یا به‌صورت واکنش ناشی از سوء استفاده قرار گرفتن به‌وسیله دیگران؟ باید به محیط فرد توجه کرد. عواملی که باعث نگرانی او هستند باید به حساب آیند. باید دید او چه محرومیتی درجنبه عاطفی دارد؟ دچار چه کمبودهایی است؟ چه نابسامانیهایی در خانواده وجود دارد و چه عوارضی او را رنج می‌دهد؟
انتخاب صحیح درمانگر
بهتر است در سنین پایین برای درمان بیمار از والد همجنس او خواسته شود که با فرزندش صمیمی‌تر باشد و در تشویق او و دوستان مؤدب و فعالش بکوشد و هنگامی که صمیمیت کامل برقرار شد، شروع به درمان کند.
درمان پزشکی

  • عوف عقیلی

اشاره
در شماره‌های قبل به عناوینی از قبیل: روش‌های استمناء، نشانه‌های ابتلا به استمنا، سن ابتلا، بررسی آسیب‌های استمنا از جهات مختلف و عوامل ابتلا در کودکی پرداختیم. در ادامه بحث، عوامل ابتلا به استمنا به صورت عام و راه‌های پیش‌گیری را بررسی می‌کنیم.
عوامل ابتلا به صورت عام
عوامل جسمانی
برخی عوامل جسمانی در تحریک به صورت مستقیم و غیر مستقیم دخالت دارند؛ مانند: استحمام به صورت لخت و در تنهایی و خلوت، لباسهای نامناسب، بستر بسیار نرم، اطاق تزیین شده برای نوجوانان، پر شدن کیسه‌های منی برای بالغان عادی یا زودرس، کنجکاوی‌های بسیار در زندگی خصوصی زنان و مردان.
در مواردی خوابیدن با شورت برای کودکان، نوجوانان و نوبالغان که سبب قرار گرفتن پاها بر روی هم می‌شود، سبب پدید آمدن لغزش‌هایی در این‌باره خواهد شد. (1)
عوامل روانی
انزوا، احساس تنهایی، سر بار و زائد بودن و در نتیجه، خود را از مهر و عنایت دیگران محروم دیدن، در این امر دخالت دارد و اسباب لغزش و انحراف را فراهم می‌آورد.


  • عوف عقیلی

اشاره
در شماره قبل علاوه بر تعریف و بیان کلیاتی در باب خودارضایی، آسیب‌‌‌شناسی این موضوع را در جنبه‌‌‌های جسمی، شخصیتی و فرهنگی، بررسی کردیم. در این شماره مطالبی را در خصوص سبب‌‌‌شناسی این عمل پی می‌‌‌گیریم.
عوامل ابتلا در کودکی
در این قسمت عوامل ابتلا به خودارضایی که ریشه در کودکی دارند را مورد بررسی قرار می‌‌‌دهیم.
اگرچه نظر آن دسته از روان‌‌‌شناسان که سعی می‌‌‌کنند دامنه استمناء را به کودکان نیز گسترش دهند، تائید نمی‌‌‌کنیم؛ ولی باید دانست که دوران کودکی می‌‌‌تواند پیش‌‌‌زمینه خوبی برای پدید آمدن این انحراف در سنین بزرگسالی باشد؛ از جمله عوامل تأثیرگذار در این دوران می‌‌‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
عوامل جسمانی
عوامل تأثیرگذار جسمانی در دوران کودکی عبارتند از:
تنگی لباس: تنگی لباس می‌‌‌تواند باعث مالشهای خوشایند برای کودکان باشد. این امر در سنین بزرگسالی به یکی از ریشه‌‌‌های ابتلا تبدیل می‌‌‌شود. در پوشش و لباس کودک و به ویژه درباره زیر جامه باید مراقبت داشت که زبر و درشت و یا بسیار نرم نباشد. این زمینه برای پسران، زیادتر از دختران است. (1) همچنین نباید از نوع پارچه‌‌‌های آهاردار باشد و نباید از جنسی باشد که اگر کودک عرق کرد، خیس و زبر شود.
حبس ادرار و مدفوع: عادت به تخلیه در کودکان باید از حدود سنین 5/1 سالگی پایه‌‌‌گذاری شود و طفل در این‌‌‌باره خاطره بدی نداشته باشد. (2)



  • عوف عقیلی

مقدمه
«استمنا» یا «خودارضایی»، یکی از راه‏های انحرافی در ارضای میل جنسی است که امروزه نسل جوان را به خصوص در وضعیت فعلی جامعه و دشوار بودن امر ازدواج، در معرض آسیبهای جدی قرار می‏دهد؛ از اینرو، می‏توان آن را نوعی انحراف جنسی یا بیماری نامید که نیاز ضروری به درمان دارد.
اگر چه درمان واقعی این عادت ناپسند، تنها از راه ازدواج ممکن است، امّا ارائه اطلاعاتی در باب حرمت، و پیامدهای این عمل، همچنین روشهای کنترل و درمان آن، می‌توانند تاحدودی در ترک یا کاهش ابتلاء به این عمل ناشایست، مؤثر باشد.
مقاله پیش روی شما، گردآوری مطالب کاربردی است که شما را در ارائه مشاوره به افراد مبتلا و خانواده آنها، یاری می‌نماید.
تعریف
استمناء، (1) نوعی تحریک میکانیکی در دستگاه تناسلی است؛ به نحوی که فرد عمداً با خود کاری می‌کند که به تخلیه هیجان منجر شود. (2)
روش‌های استمناء
استمناء‌ با روشهای زیر انجام می‌شود:
1. استمنای انفرادی از طریق دست که بیش‌تر در بین پسرها رایج است.
2. استمنای انفرادی از طریق اسباب که بیش‌تر در بین دخترها رایج است.
3. استمنای متقابل که گاه این روش در بین بچه‌های پرورشگاهی به صورت مسابقه دیده می‌شود.
4. استمنای روحی‌ـ روانی یا رؤیایی که در آن، فرد از طریق تجسم و یا دیدن تصاویر محرک (بدون تحریک مکانیکی اندامِ آمیزشی) خود را به اوج لذت جنسی می‌رساند.

  • عوف عقیلی