چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

۸۹ مطلب با موضوع «بعد از ازدواج» ثبت شده است

یکی از هنر های یک مادر خوب ، توانایی او در بر قراری ارتباط مناسب با فرزندش در سنین مختلف می باشد. اولین ارتباط که می تواند خیلی مهم و مفید باشد، بازی کردن با کودک است.
انداختن، قل دادن و گرفتن توپ، موجب افزایش هماهنگی بین دست و چشم او می‌شود و سرعت و مهارت‌های حرکتی کودک را افزایش می‌دهد.
کودک شما بین 3 تا 7 ماهگی یاد گرفته است که اشیای مختلف را با دست بردارد، اما هماهنگی کامل دست که او را قادر می‌کند توپ را قل بدهد یا به سمت چیزی یا کسی پرتاب کند، معمولا بین 18 ماهگی تا 3 سالگی حاصل می‌شود.
او ابتدا قل دادن توپ، سپس پرت کردن آرام را روی زمین یاد می‌گیرد، بعد برداشتن توپ و پرتاب آن به سمت پایین و در نهایت پرتاب توپ به سمت بالا را فرا خواهد گرفت. پس اگر کودک شما هنوز 2 ساله نشده است، آموزش نحوه استفاده از توپ را با بازی‌هایی که شامل حرکت دادن آن روی زمین و به اصطلاح قل دادن توپ می‌شوند و برای او راحت‌تر هستند و کمتر او را می ترسانند، آغاز کنید.
وقتی یک توپ آرام روی زمین به سمت او می‌آید، او نمی‌ترسد اما یک توپ که در هوا با سرعت زیاد مستقیم به طرف سر یا بدن او حرکت کند، ممکن است برای کودک ترسناک باشد. در داخل منزل می‌توانید از توپ‌های نرم یا اسفنجی به همراه یک سطل یا سبد به عنوان هدف، استفاده کنید. اگر در منزل شما یک راهروی طولانی وجود دارد، می‌توانید یک بازی بولینگ ساده برای او ترتیب بدهید.
کودکان معمولا چپ دست یا راست دست بودن خود را در سال دوم زندگی نشان می‌دهند، پس می‌توانید به دنبال علائم این مطلب باشید. اما ممکن است انتخاب کودک در طول مراحل بعدی رشد، تغییر کند؛
کودکان معمولا چپ دست یا راست دست بودن خود را در سال دوم زندگی نشان می‌دهند، پس می‌توانید به دنبال علائم این مطلب باشید. اما ممکن است انتخاب کودک در طول مراحل بعدی رشد، تغییر کند؛ پس اگر کودک شما هنوز هیچ کدام از دست‌هایش را بر دیگری ترجیح نمی‌دهد، لازم نیست نگران شوید.
بازی‌های آبی نیز در این سن برایش جالب هستند و موجب افزایش هماهنگی بین اعضای بدن کودک می‌شوند. بهتر است کودک را مرحله به مرحله با آب آشنا کنید و برای این کار، از خود کودک کمک بگیرید. بعضی از بچه‌ها دوست دارند که سرشان را زیر آب ببرند، اما این کار برای برخی دیگر دشوار به نظر می‌رسد و مدتی زمان می‌برد.
 
بعضی‌ها از آب بازی خوششان می‌آید، اما بعضی دیگر دوست دارند که آرام، با دست یا پا با آب بازی کنند. بیشتر کودکان احساس شناور بودن برسطح آب را دوست دارند. اما سعی کنید بفهمید که او از چه چیزی خوشش می‌آید یا با چه کاری راحت‌تر است و از همان جا شروع کنید.
لازم به یادآوری است که حفظ امنیت کودک در آب خیلی مهم است و حتی اگر کودکتان در وان حمامش در آب نشسته و سرش بیرون است، در کنارش بمانید، زیرا وزن سر کودکان بیشتر از تنه‌شان است و ممکن است کودک در یک لحظه بچرخد و سرش زیر آب برود یا به جایی بخورد، بدون این‌که جیغ و فریاد بزند یا گریه کند. پس با این تصور که اگر شما چند دقیقه او را ترک کنید و اگر اتفاقی بیفتد با شنیدن صدای گریه خودتان را به او می‌رسانید، خطر نکنید.البته اگر احساس می‌کنید او میلی به بازی‌هایی از این دست ندارد، بهتر است او را وادار به این کار نکنید تا وقتی بزرگ‌تر شد، به آب علاقه بیشتری پیدا کند.
منبع : چهار دیواری

  • عوف عقیلی
فرزندان ممکن است در برخی مواقع خواسته هایی داشته باشند که برآورده کردن آنها به صلاح نباشد. با چنین فرزندانی چه برخوردی باید داشته باشیم و چگونه میتوانیم آنها را قانع کنیم؟
درخواست فرزندان بر اساس میل و نیاز آنها است اما در برخی مواقع برآورده کردن این میل و نیاز، ممکن است به مصلحت نباشد. ارضای خواستهها و نیازها باید به گونهای باشد که راه را برای رشد شخصیت فرد باز کند. به این معنی که اگر همیشه همه خواسته های ما بدون کوچکترین مانعی برآورده شود، آن گاه از وضعیت موجود احساس رضایت کرده و هیچ تلاشی برای بهبود شرایطی که در آن هستیم انجام نمیدهیم و به دنبال پیشرفت نخواهیم بود. اصولا پیدایش نیازها و خواسته های تازه که محرکی برای حرکت رو به جلو است نتیجه این است که به برخی از خواسته های خود نرسیدهایم. بنابراین ما در حالی که نیاز فرزندان خود را برآورده میکنیم، باید آنها را آماده کنیم که از لحاظ شخصیتی، اجتماعی و روانی به پله های بالاتری دست پیدا کنند.

  • عوف عقیلی
یکی از نیازهای اساسی والدین و معلمان در امر تربیت و پرورش اخلاق کودکان، برقراری ارتباط سالم با آن هاست. ارتباط صحیح بین پدر و مادر و روابط سالم آنان با کودکان، اولین و مهم ترین زمینه ی رشد و پرورش اخلاق نونهالان است. بهترین ملاک و معیار که بر اساس آن تربیت و کیفیت پرورش اخلاق کودکان را می توان مورد ارزیابی و دقت قرار داد، ارتباط اعضا خانواده با یکدیگر است. به همین اعتبار، خانواده را امروزه سیستم ارتباطی تعریف می کنند که سلامت جامعه، بازتاب از سلامت سیستم ارتباطی خانواده است، زیرا جامعه سالم، بدون روابط سالم درون خانواده ها امکان پذیر نیست. ما در این مقاله راهکار هایی را ارائه می دهیم که به دانش آموزان کمک کنیم تا احساساتشان را در جهت مثبت گرایش دهند، باید کار کنیم تا عزت نفس خود را باز یابند و به احساس ارزشمندی برسند. باید نحوه برقرار کردن ارتباط با آنان را تغییر دهیم و به جای تمرکزکردن روی خطاها و اشتباهات بر آن چه انجام داده اند و یا می توانند انجام دهند تاکید کنیم و همواره بر نقاط قوت و محاسن کارهای آنان تکیه کنیم . این امر سبب دلگرم شدن آن ها می شود و به توانایی های خود اعتماد پیدا می کنند، در نتیجه، به رفتار پسندیده روی می آورند. همین ایجاد اعتماد به نفس و تقویت جهات مثبت، خود یک از موثرترین عوامل برای جهت دهی مثبت به احساسات کودک به حساب می آید. باید از دیدگاه انسانی همان ارزشی را که برای انسان بزرگسال قائل هستیم برای کودک نیز قائل باشیم، چرا که تربیتی که مبتنی بر اقتدار یک جانبه باشد محکوم به شکست است. ارتباط و اقتدار یک جانبه به جای این که به درک و فهم کودک کمک کند و به رعایت مقررات انضباطی از طرف کودک بینجامد و او را به همکاری بکشاند، او را بی رغبت خواهد کرد؛ زیرا کودک طبیعتا جذب حرف ها و رفتاری می شود که خود در آن نقش و سهم داشته باشد و شخصیتش به نحوی در آن دخالت داده شود.


  • عوف عقیلی

نقش خانواده در رشد و تشکیل شخصیت نوجوان بر هیچ کس پوشیده نیست. خانواده اولین و تنها واسطه ارتباط کودک با اجتماع است. در خانواده کودک ارزش ها و ضد ارزش ها ، اصول و قواعد اخلاق را می آموزد. کودکان از لحاظ عاطفی، شناختی و … وابستگی خاصی به خانواده دارند و برای آنها خانواده مهمترین نقش را در زمینه ی تأمین نیازهای روانی کودک دارد.
این نیازهای عاطفی در نوجوانی رنگ شدیدتری به خود می گیرد که نوجوان آن را در محیطی وسیع تر از خانواده جستجو می کند و بر همین اساس است که ارتباط نوجوان با اطراف افزایش می یابد. نوجوان کمتر تمایل دارد در خانه بماند و به روابط بیرون از خانواده اهمیت بیشتری می دهد. نوجوان را نه می توان کودک دانست و نه همردیف با بزرگسالان قرار داد.

  • عوف عقیلی

اساس کار آموزه‏هاى دینى را در همان دوازده یا سیزده سال اول عمر فرزند (یعنى: دوران کودکى و نوجوانى او) باید نهاد و همان سنین وقت مناسب پرورش حس دینى، خداشناسى و مؤمن بار آوردن اوست. مهم‏ترین اثر را مادر، مى‏گذارد و اوست که در همان هفت سال اول، مایه‏هاى توجه فرزند را به مبدأ، مى‏تواند با زبان کودکى و نمایش‏هاى مادرانه - که براى کودک قابل فهم است - در وجود او بگذارد.

  • عوف عقیلی

روزی معلمی از دانش آموزانش خواست که اسامی همکلاسی هایشان را بر روی دو ورق کاغذ بنویسند و پس از نوشتن هر اسم یک خط فاصله قراردهند. سپس از آنها خواست که درباره قشنگترین چیزی که میتوانند در مورد هر کدام از همکلاسی هایشان بگویند، فکر کنند و در آن خط های خالی بنویسند. بقیه وقت کلاس با انجام این تکلیف درسی گذشت و هر کدام از دانش آموزان پس از اتمام، برگه های خود را به معلم تحویل داده، کلاس را ترک کردند

  • عوف عقیلی

ناهنجاری ممکن است تحت‏تأثیر عواملى صورت گیرد که اگر از آن باخبر بشویم و تغییر دهیم و معتدل سازیم «ناهنجاری» نیز قطع شود و نوجوانى که به آن معتاد نشده است، بازگردد.
بدین جهت خوب است که از این «طرح و بررسى» نیز بهره‏ ى مثبت و سازنده گیریم. براى تحقیق در موجبات ناهنجاری های این دوره باید این مطالعات، صورت گیرد:

  • عوف عقیلی
سن نوجوانى بنا به نظر بعضى، قبل از بلوغ است و از نظر سن:
در پسران: 12 تا 14 سالگى.
در دختران: 10 تا 12 سالگى است (1) و به نظر دیگرى، میان بلوغ و جوانى (یعنى 12 تا 20 سالگى) (2) است.
دختران از پسران از نظر فیزیولوژى و هیجانى زودتر کامل مى ‏شوند. (3)
بحران: نوجوانى بحرانى‏ترین مرحله‏ ى زندگى است این طوفان وجود جسمى و روانى نوجوان را چنان دستخوش امواج قرار مى ‏دهد، که او را دچار حیرت مى ‏سازد.

  • عوف عقیلی

برای همه والدین پیش آمده که از دست فرزند خود به خاطر حرفهایی که نباید میگفت! عصبانی هستند .
ولی چه کسی به کودک توضیح داده که نباید این حرف را در جای دیگری بزند؟ مثلا ما از فرزندمان میخواهیم آدرس، شماره تلفن، اسم والدین و... را بداند تا در مواقع اضطراری اطلاعاتش کافی باشد ولی اگر همین کودک سه، چهار ساله این اطلاعات را برای شخص غریبه ای بازگو کند او را به شدت مورد شماتت قرار میدهیم. به عبارتی ما تنها اطلاعات را به کودک خود می دهیم اما به او نمی گوییم که زمان استفاده از آن چه موقع است. ما تصور می کنیم که او هم مانند ما به چگونگی استفاده از انها واقف است. راهکاریهای زیر جهت رفع این مشکل ارائه میشود:
1- به فرزندتان آموزش دهید هنگام رویارویی با موقعیت خطرناک و اضطراری نباید به اشخاص غریبهای که خواهان دریافت اطلاعات خانوادگی اش هستند، اعتماد کند و اسرار خانوادگی را برای آنها فاش نکند. البته کودکان کم سن و سال در شناخت افراد دچار مشکل و در مواقع لزوم گیج و سردرگم میشوند که آیا باید به آن شخص اعتماد کنند یا نه؟
در نگه داری مطالبی که او به صورت راز به شما می سپارد امین باشید و در مقابلش از اسرار دیگران سخن نگویید.
آموزش به هر کسی به ویژه بچه ها برای کارهایی که نباید انجام دهند دردسرساز است زیرا ضمیر ناخودآگاه کلمات منفی مانند «نکن و نگو» را نمیتواند تجزیه و تحلیل کند لذا برای آموزش هرگز از افعال منفی استفاده نکنید به عنوان مثال به فرزندتان بگویید: «اگر کسی راجع به خانوادهات از تو سؤال کرد و تو در موقعیت خطرناکی بودی به او بگو از مامان و بابام بپرسید.»
2- پیوسته عزت نفس و خودباوری فرزندتان را تقویت کنید. بعضی اوقات فرزندتان را به خاطر آنچه به خوبی یادگرفته یا در آن توانمند است تحسین کنید، اگر کودک احساس امنیت شخصی کند و در عین حال تحت آموزش نیز قرار بگیرد هرگز خطاهای عمدی نمیکند.
3- به کودک در شناخت حد و مرزها کمک کنید. به او تفهیم کنید در چه مواقعی و به چه کسانی میتواند رازهای خانوادگی را بگوید، زیرا در تحقیقی که در سالدر بریتانیا روی کودکان گمشده انجام گرفت مشخص شد درصد بسیاری از آنها حتی حاضر نیستند در مقابل قانون و پلیس نیز به بیان اطلاعات خانوادگی بپردازند.
4- نقش بازی را در آموزش و تفهیم اطلاعات جدی بگیرید. در حین بازی با آرامش به او اطلاعات بدهید ولی هرگز او را با «بایدها و نبایدهایتان» نترسانید. زیرا کلمات و جملات منفی برخلاف آنچه فکر میکنید به زودی از ذهن بچه ها پاک نمیشود.
5- به فرزندتان اعتماد داشته باشید. از جملات منفی مانند من مطمئنم که تو نمیتوانی جلوی زبانت را نگه داری یا عادت کردی حرف نسنجیده بزنی و... استفاده نکنید. سنجیدگی رفتار فرزندتان را باور کنید و به او گوشزد کنید من میدانم و یقین دارم که تو بسیار باهوش هستی و میتوانی در مواقع اضطراری بسیار خوب رفتار کنی، همواره به یاد داشته باشید هرگز از ترس اینکه کودکتان اطلاعات خانوادگی را فاش نکند او را در فقر اطلاعاتی نگاه ندارید بلکه همواره در نظر داشته باشید که شرایط غیرقابل پیشبینی و اضطراری نیز وجود دارد.
مطمئن باشید که کودکان تک تک رفتار های شما را در بحران می آموزند . شیوه های یافتن راه نجات آموختنی است.
6- خونسردی شما در مواقع بحرانی می تواند آموزش خوبی برای کودکتان باشد . چرا که این موضوع یک آموزش غیر مستقیم است و از تاثیر خوبی برخوردار است. اگر با هم بتوانید موقعیت هایی را شبیه سازی کنید و تا در شبیه سازی، کودک به نقش خود در مواقع مختلف پی ببرد، راحت تر وظیفه خود را در مواقع بحرانی می داند و اجرا می کند . مطمئن باشید که کودکان تک تک رفتار های شما را در بحران می آموزند . شیوه های یافتن راه نجات آموختنی است.
7- آموزه های خود را تکرار کنید و با یک بار اخطار و توصیه توقع آگاهی همیشگی نداشته باشید .
8- استفاده از قصه را در آموزش راز داری جدی بگیرید. یکی از راه های آموزش موثر مشاهده نتایج عملکرد دیگران است. که این نتایج را در قالب قصه می توان به کودک آموخت .
9 - در نگه داری مطالبی که او به صورت راز به شما می سپارد امین باشید و در مقابلش از اسرار دیگران سخن نگویید.
همشهری


  • عوف عقیلی

تحول و شکل گیری عزت نفس در کودکان
هم چنانکه کودکان از خود درکی پیدا می کنند و هویت خود را می یابند تلویحا برای خصوصیات خود ارزش مثبت یا منفی قایل می شوند. مجموعا این ارزیابی هایی که کودک از خود میکند عزت نفس او را تشکیل می دهد.
عـزت نفس بالا یـکی از پشتوانه هـای محـکمی اســت کـه میتواند کـودک را در مقابل چالش های دنیای خـارج استوار سازد. به نظر میرسد کـودکانی که احساس بهـتری نسبت به خودشان دارند، راحت تــر می توانند از پس مشکلات بر بیایند و در برابر فشارهای منفی خیلی راحت تر از سایرین مـقاومت می کنند. آنـها بیشتـر لبخند می زنند و از زندگی لذت بیشتری می برند. این نوع کـودکان واقـع گرا هستند و عموماً خوش بین می باشند.
از سوی دیگر کودکانی که دارای عزت نفس پایینی هستند، هر چالش کوچکی میتواند سبب ایجاد استرس، اضطراب و ناامیدی در آنها شود. کودکانی که به خود اعتماد ندارند، به سختی می توانند برای مشکلات خود راه حل های کاربردی پیدا کنند. اغلب افکار منفی نظیر: "من آدم خوبی نیستم" یا "نمی توانم هیچ کاری را به خوبی انجام دهم" به سراغ آنها می آید و سپس به صورت افرادی غیر فعال و افسرده در می آیند. فقط کافی است با یک چالش روبرو شوند، اولین واکنشی که نشان می دهند: "من نمی توانم" است.
به نظر میرسد کـودکانی که احساس بهـتری نسبت به خودشان دارند، راحت تــر می توانند از پس مشکلات بر بیایند و در برابر فشارهای منفی خیلی راحت تر از سایرین مـقاومت می کنند
البته اشاره این نکته ضروری به نظر می رسد که عزت نفس خودپنداره نیست، زیرا ارزیابی در آن دخالت دارد. خودپنداره مجموعه ای است از عقاید فرد درباره خود که بیشتر بر مبنای توصیف است تا قضاوت.
ممکن است برخی از بخشهای خودپنداره خوب یا بد تلقی شود ولی بعضی از بخشها نه خوب تلقی شود و نه بد. اینکه کسی موی سیاه یا صدای نرمی دارد بخشی از خودپنداره است ولی این خصوصیات نه مثبت هستند و نه منفی. از طرف دیگر عزت نفس به ارزیابی های فرد از خصوصیاتش اطلاق می شود. مثالی ممکن است این تمایز را روشن نماید. یک پسر بچه هشت ساله ممکن است از خودش این تصور را داشته باشد که زیاد دعوا می کند. اگر برای این توانایی در راه انداختن این دعوا ارزش قایل باشد و به خودش حق بدهد این خصوصیت به عزت نفس او می افزاید. ولی اگر از اینکه دایما دعوا راه انداخته ناخشنود باشد این خصوصیت پرخاشگری او احتمالا عزت نفس او را کاهش می دهد.

اندازه گیری عزت نفس
وقتی که از کودکان می پرسیم که چقدر خودشان را دوست دارند و یا توانایی های خود را چگونه ارزیابی می کنند غالبا پاسخهایی می دهند که خالی از جانبداری نیست. اندازه گیری عزت نفس کودکان زیر هفت سال دشوار است. اگر از کودکان پیش مدرسه ای سوال شود که چه احساسی در مورد توانایی های خود دارند غالبا می گویند که از خود رضایت دارند و در ضمن حالتی حاکی از تعجب و حیرت به خود می گیرند.
کودکان در نه یا ده سالگی موقع ارزیابی خود غالبا گزارشهایی حاکی از دست کم گرفتن خود می دهند و احتمالا حس مشخص و روشن تری در مورد توانایی خود در حوزه های مختلف دارند.
البته حتی کودکان بزرگتر ممکن است نپذیرند که خصوصیات نامطلوبی دارند و شاید ندانند که خصوصیات معینی از سوی دیگران نامطلوب قلمداد می شود. در مطالعه ای ارزیابی کودکان از خود با ارزیابی معلمان و همسالان از آنان مورد مقایسه قرار گرفت. بسیاری از ارزیابی های کودکان از خود با ارزیابی های دیگران از آنان همخوان بود ولی تقریبا یک سوم کودکانی که همسالان و معلمانشان آنان را ناتوان یا غیر محبوب ارزیابی کرده بودند خودشان را توانا و محبوب ارزیابی کرده بودند.شاید عزت نفس این کودکان بیش از آن بود که دیگران فکر می کردند و یا اینکه بیش از آن چه واقعا فکر می کردند تصور مثبتی از خود داشتند.
یکی از مقیاسهایی که برای کاهش تعصب در پاسخ طرح ریزی شده مقیاس استنباط خود برای کودکان است. بر اساس این مقیاس در هر پرسش دو نوع کودک توصیف می شود و ازکودکان پرسیده می شود که به کدام نوع تعلق دارند.این مقیاس در اندازه گیری ادراک کودکان از خود در مقایسه با مقیاسهای قبلی با موفقیت بیشتری همراه است.
عزت نفس خودپنداره نیست، زیرا ارزیابی در آن دخالت دارد. خودپنداره مجموعه ای است از عقاید فرد درباره خود که بیشتر بر مبنای توصیف است تا قضاوت.
عزت نفس در کودکان چند بعد دارد. هر چند به نظر می رسد که افراد احساس کلی در مورد ارزش خود داشته باشند عزت نفس در قلمرو رفتارهای مختلف فرق می کند. برای مثال بر اساس مقیاس استنباط کودک از توانایی خود برای سه حوزه امتیازهایی در نظر گرفته می شود؛ مهارتهای شناختی، اجتماعی و جسمانی. کودکان خود را در این سه حوزه به نحو متفاوتی در جه بندی می کنند.
البته بزرگسالان ممکن است بتوانند با تاکید بر حوزه هایی که کودکان در آن توانا هستند به ایجاد عزت نفس در آنان کمک کند. از سوی دیگر نباید انتظار داشته باشند که ارزیابی مثبت کودک از خود در یک زمینه مستقیما به قلمروهای دیگر منتقل شود.
 
از طرف دیگر یکى از دلایل توجه زیادى که به عزت نفس کودکان مى شود، این تصور است که ممکن است ضعف بعضى از کودکان در مدرسه ناشى از کمى عزت نفس آنان باشد. چندین برنامه تربیتى براى بالا بردن عزت نفس کودک به این امید طرح ریزى شده است که بتواند عملکرد او را در مدرسه نیز پیش ببرد.
عزت نفس، اطمینان به خود و ارزش قایل شدن براى خود را به همراه مى آورد. مردم منطبق با خود انگاره خود و توقعات خودشان و دیگران رفتار مى کنند. تصور شخص از خودش، تعیین کننده سرنوشت او خواهد بود. انتقاد مثبت، توجه و حمایت از کودک در ایجاد خودانگاره، دستیابى به یک حس مطلوب انتظار از خود و انگیخته باقى ماندن کمک مى کند. هنگام تمجید از فرزندتان با استفاده از تعاریف متنوع مى توانید بر او تأثیر گذاشته و اعتبار بیشترى به او ببخشید. نه فقط این تعاریف، عزت نفس فرزندتان را بهتر مى کند، بلکه با استفاده بیشتر از آنها به نحو مثبت ترى شاهد رشد کیفیات و عملکردهاى خوب در او خواهید بود.
کمک به رشد یک عزت نفس مثبت به دور از محدودیت هاى تصور قالبى، گام مهمى در جهت صحیح مى باشد. کودکى با عزت نفس خوب، انضباط شخصى بیشترى دارد و براى یادگیرى و ارتقاى سطح مهارت هایش بهتر انگیخته شده است. براى ارتقاى خودانگاره فرزندتان، اعتقاد داشته باشید که او مهم ترین کودک دنیاست سپس او را تشویق به قبول این مطلب نمایید.
رشد و شخصیت کودک- تالیف ماسن و همکاران، ترجمه یاسایی

  • عوف عقیلی