چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

ملاک اسلام برای انتخاب همسر خوب چیست و چگونه می توان اینها را در طرف مقابل تشخیص داد؟

 به نظر شما آیا درست است که اگر کسی را با این گونه مشخصات یافتیم خودمان جلو برویم یا خیر؟

قبل از هر چیز باید از معیارهای همسر شایسته شناخت کافی پیدا کرد، بنابراین معیارها و ملاک هایی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود دو نوع است .
الف . آنهایی که رکن و اساس اند و برای یک زندگی سعادتمندانه حتما" لازم اند.
ب . آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی اند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارد.
ملاک های دسته اول عبارتند از:
1. تدین و دین دار بودن فرد. زیرا انسانی که دین ندارد هیچ ندارد انسان بی دین در حقیقت مرده ی متحرک است و کسی که پای بند به دین (که اصلی ترین مسأله زندگی است) نباشد هیچ تضمینی وجود ندارد که پای بند به رعایت حقوق همسر و زندگی مشترک باشد. انسان دیندار هرگز نمی تواند با همسر بی دین کنار بیاید و با هم زندگی سعادتمندانه ای داشته باشند.
2. اخلاق نیک داشتن که منظور داشتن صفات و خلق و خوهای پسندیده در نظر عقل و شرع است . در واقع اخلاق و دین دو ملاک و معیار اصل در ازدواج و انتخاب همسر است .
اگر بخواهیم نمونه هایی از اخلاق خوب و بد را اشاره کنیم می توان موارد زیر را ذکر کرد.
الف . خوش زبانی و بدزبانی زبان ترجمان و بیانگر احوال درون است و زبان دریچه ای است از محتویات درون فرد, زبان انسان آیینه دل اوست.
ب . بزرگواری و حسادت
ج . خوش خلقی و کج خلقی
د. حق پذیری و لجاجت
3. شرافت و اصالت خانوادگی که منظور نجابت و پاکی خانواده است زیرا ازدواج دختر و پسر تنها پیوند و ترکیب دو فرد نیست بلکه پیوند دو خانواده است و نمی توان گفت من می خواهم با خود این فرد ازدواج کنم و کاری به خانواده و فامیلش ندارم . زیرا این فرد شاخه ای است از این خانواده و از ریشه های همان درخت خانواده تغذیه کرده است و صفات اخلاقی , روحی، عقلی و جسمی آن خانواده را از راه وراثت و محیط و عادات به این فرد منتقل کرده است .
4. عقل ; در واقع همان نور افکنی است که جاده زندگی را روشن می کند و باید زن و شوهر برای اداره ی زندگی و تربیت فرزندان از نیروی عقل و فهم مجهز برخوردار باشند و رشد عقلی کافی پیدا کرده باشند همان طور که ائمه اطهار ما را از ازدواج با افراد احمق و کم عقل نهی فرموده اند.
5. تناسب , همتایی و کفو همدیگر بودن که از حساس ترین نکاتی است که باید در انتخاب همسر مورد توجه قرار گیرد همتایی و تناسب از نظر و جنبه های مختلف مثل
الف . تدین و میزان پای بندی به دستورات شرع
ب . همتایی و هماهنگی فرهنگی و فکری
ج . همتایی اخلاقی و پای بندی به آداب اخلاقی
د. کفو همدیگر بودن از نظر تحصیلات علمی
ه. تناسب در زیبایی
و. تناسب سنی
ز. تناسب مالی و سطح اقتصادی و...
ملاک ها و معیار و مسائل دیگری که بیشتر مربوط به سلیقه و موقعیت افراد دارد. در دسته ی دوم قرار می گیرد و می توان از آن صرف نظر کرد. ولی برای اینکه بتوانید به یک تصمیم صحیح و عاقلانه ای برسید بهتر است با افراد مورد اعتماد خویش، والدین، یا اقوام نزدیک دلسوز و عاقل و دارای تجربه مشورت کرده و با دقت کافی تصمیم مناسبی اتخاذ فرمایید.
ما معیارهایى را که در احادیث براى همسر خوب ذکر شده، بیان مى‏کنیم. شما هم همین شرایط را مد نظر
بگیرید و با توکل به خداوند اقدام نمایید. البته این شرایط نسبت به افراد نسبى هستند و نباید انتظار داشته باشید شخص مورد نظر شما از بالاترین حد آن برخوردار باشد. حضرت على(ع) ضمن آموزش دعایى جهت ازدواج معیارهایى را براى انتخاب همسر بیان فرموده‏اند که عبارتند از:
1- صالحه (شایسته): کسی که کارهاى شایسته و مورد پسند خدا را انجام دهد؛
2- ودود: با محبت باشد؛
3- ولود: نازا وعقیم نباشد؛
4- شکور؛ در مقابل نعمت‏هاى الهى شکرگذار باشد؛
5- قنوع: اهل قناعت باشد تا در زندگى تو را به زحمت نیندازد؛
6- غیور: نسبت به دین خدا و عفت غیرتمند باشد؛
7- در برابر احسانى که به او مى‏شود، قدردانى کند؛
8- چنانچه از سوى تو کار ناروایى سرزد، عفو و اغماض کند؛
9- اگر در زندگى یادآور خدا شدى، تو را همراهى کند و اگر خدا را فراموش کردى، یادآور تو شود و به تو تذکر دهد؛
10- آن گاه که از منزل خارج شدى، خودش را حفظ کند؛
11- و هرگاه به منزل وارد شوى، با ورودت خوشحال و مسرور گردد؛
12- چنانچه به او دستور و فرمان دادى، اطاعت کند و اگر براى او قسم خوردى، باورت کند و تکلیف خود را انجام دهد؛
13- و اگر ناراحت شدى و او را مورد غضب قرار دادى، اسباب خشنودیت را فراهم آورد.
اما اقدام برای شناسایی ملاک های فوق و اطلاع یافتن از وجود آنها در یک فرد از راه های زیر امکان پذیر است:
1- تحقیق و بررسی از خانواده و چگونگی روابط خانوادگی و فامیلی. چون هر فردی تحت تأثیر محیط خانواده به دنیا آمده و رشد کرده است و از آن فضای فرهنگی و اجتماعی تأثیر پذیر بوده و هست.
2- تحقیق و شناسایی دوستان و نزدیکان و رفقای صمیمی در محل زندگی و سکونت، محل درس و محل کار.
3- گفتگوی مستقیم (ولی تحت نظارت خانواده های دو طرف) با یکدیگر و اطلاع یافتن از نقطه نظرات همدیگر درباره مسائل مختلف و آنچه در آینده می تواند در زندگی مشترک تان تأثیرگذار باشد و کسب اطلاع از میزان اهتمام وی نسبت به ملاک ها و معیارهای معرفی شده.
در پایان توصیه می شود جهت اطلاعات بیشتر و دقیق تر و تصمیم گیری واقع بینانه تر برای مهمترین تصمیم دوران زندگی و نقطه عطف عمر خود بهتر است در این زمینه هم تفکر بیشتری داشته باشید و هم با خانواده محترمتان به گفتگو و مشورت بپردازید و هم از نظرات مشورتی افراد با تجربه استفاده نمایید و کتاب های معرفی شده را نیز مطالعه فرمایید.
1- جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، انتشارات پارسایان
2- انتخاب همسر، آیت الله ابراهیم امینی، سازمان تبلیغات اسلامی
3- تشکیل خانواده از سری آموز خانواده، جمعی از مؤلفان، انجمن اولیاء مربیان
اما در مورد خواستگاری از فردی که دارای معیارهای مورد نظرتان هست باید توجه داشته باشید که در اینجا دو نکته قابل بحث است آن دو نکته: یکی مسأله انتخاب است و دوم مسأله خواستگاری.
در حوزه انتخاب بدون هیچ شک و تردید زن ها یا دختران حق انتخاب دارند و معمولا در بیشتر موارد وقتی کسی به خواستگاری آنها می آید می توانند در مورد آن فرد تحقیق دقیق انجام دهند و سپس بعد از تحقیقات لازم انتخاب کنند یعنی جواب آری یا نه بگویند و انتخاب شرعا و قانونا حق طبیعی زنان در مورد همسر آینده شان می باشد و از لحاظ عرفی نیز در حال حاضر در بیشتر مناطق کشور ما تقریبا همین طور عمل می شود مگر در موارد بسیار نادری که ممکن است خانواده از روی تعصبات، فردی را به دختر تحمیل کند. اما مسأله خواستگاری گرچه مقدمه یک انتخاب است ولی بیشتر شبیه به پیشنهاد است یعنی آنچه در فرآیند خواستگاری رخ می دهد این است که از طرف خانواده پسر یا از طرف خود پسر به خواستگاری دختر می روند یعنی در واقع پیشنهاد ازدواج با دختر را مطرح می کنند و دختر حق دارد انتخاب کند و جواب مثبت دهد و همچنین حق دارد رد کند و جواب منفی بدهد.
اما این که آیا دختران نیز می توانند از همسر مورد علاقه خود خواستگاری کند این یک مسأله فرهنگی است نه یک مسأله شرعی و قانونی و حقوقی.
از این رو در بعضی از کشورها مانند هندوستان در بعضی از مناطق آن مرسوم است که خانواده دختر به خانواده پسر پیشنهاد ازدواج می کند یعنی خواستگاری بیشتر از ناحیه خانواده دختر انجام می گیرد یا حداقل از طرف خانواده دختر پیشنهاد می شود که ما آمادگی داریم که دخترمان را به ازدواج پسر شما درآوریم در چنین فرهنگ هایی خواستگاری زن از مرد از قدر و منزلت زن نمی کاهد و او را در چشم مرد کوچک نمی کند و حتی اگر جواب از طرف خانواده مرد منفی باشد موجب سرشکستگی خانواده دختر نمی شود و همچنین از نظر روانی برای دختر شکننده نیست اما در کشورهایی که چنین فرهنگی وجود ندارد بلکه فرهنگ خواستگاری دقیقا برعکس می باشد مانند کشور ما خواستگاری مستقیم زن از مرد مورد علاقه مطلوب نیست و عوارضی دارد که در نهایت از نظر روانی و شخصیتی و حیثیت اجتماعی و خانوادگی به ضرر زن تمام می شود به ویژه اگر زن در این رابطه پاسخ منفی دریافت کند زیرا زنان از نظر عاطفی و هیجانی در عین حال که در سطح بالاتری از جنس مخالف هستند اما شکنندگی آنها نیز به همین میزان از نظر عاطفی بیشتر از مردهاست بنابراین در این گونه مسائل که هم احتمال دریافت پاسخ منفی و هم پاسخ مثبت وجود دارد با یک درایت خاصی باید عمل شود و در صورت لزوم اولا با افراد کارشناس و مجرب مشورت شود ثانیا بعد از مشورت از واسطه استفاده شود آن هم واسطه ای که از نظر تعهد، دلسوزی و رازداری مورد اعتماد باشد تا به صورت کاملا محرمانه کار را پیگیری کند و با مهارت و کیاست خاصی، فرد مورد نظر را تشویق و ترغیب به ازدواج کند و بعد از این که آمادگی ازدواج در او ایجاد شد به او جهت دهی کند و هدایت کند او را به سمتی که از این دختر خانم خواستگاری نماید با این شیوه هم دختر از حق انتخاب خود به خوبی استفاده نموده است و هم با واسطه و به صورت غیر مستقیم از فرد مورد نظر خواستگاری کرده و هم از آسیب های خواستگاری مستقیم در امان مانده است.
بنابراین تأکید و توصیه ما این است که اگر کسی را با مشخصات بیان شده و ملاک های فوق هماهنگ و منطبق دیدید، مستقیما اقدام نکنید و از واسطه ای امین، دلسوز، با تجربه، متأهل و راز نگهدار کمک بگیرید تا آن واسطه، فرد مورد نظرتان را به خواستگاری از شما به طور رسمی، تشویق و ترغیب کند و به قول خودتان، شما جلو نروید. مطمئنا با این شیوه از عوارض پاسخ احتمالی منفی وی در امان خواهید بود وعزت و شأن شما محفوظ خواهد ماندو هم به هدف خود نائل خواهید شد.
 


  • عوف عقیلی

نقش «هوس» در ازدواج!
 
«هوس» یکی از مهمترین، و در عین حال خطرناک ترین پایه های ازدواج است.تکیه گاه هوس ارزش های زودگذر و ناپایدار و احیاناً کودکانه یا احمقانه است.
«هوس» یکی از مهمترین، و در عین حال خطرناک ترین پایه های ازدواج است.
«هوس» را نباید با لذت های مشروع جنسی که انگیزه فطری ازدواج است اشتباه کرد شک نیست که اکثریت قریب باتفاق جوانان در ازدواج «لذت جنسی» می جویند و به حکم فطرت و آفرینش که چنان غریزه نیرومندی در آنها آفریده، چنان حقی را هم دارند.
اما هوس چیزی بالاتر از این است.
«هوس» یک سلسله خیالات خام و محاسبات غلط و غیر عاقلانه است که با نوسانات بی رویه و کامجویی های شیطنت آمیز و حیوانی آمیخته است.
تکیه گاه هوس ارزش های زودگذر و ناپایدار و احیاناً کودکانه یا احمقانه است.
ازدواج هایی که بر اساس هوس چیده می شود غالباً به جدایی می انجامد، زیرا ضامن بقای آن گاهی چیزهایی است به ناپایداری یک حباب روی آب، یا یک برق آسمان!
ازدواج های هوسی نشانه های فراوانی دارد:
مجلات هوسی پر است از این ازدواج های هوسی.
الگوی این ازدواج ها گاهی فیلم های سینما، و گاهی ازدواج ها و طلاق های خواننده ها و هنرپیشه ها می باشد.
غافل از این که این «کاسب کارها»! برای سر و سامان دادن به کسب و کار خود، و آجر نشدن نانشان، باید هر چند روز، کار تازه ای انجام دهند که اسم آنها در زبان ها بیفتد، و به همین جهت مجبورند یک روز ازدواج و روز دیگر طلاق بگیرند، تا عکس و تفصیلات این جدایی، و آن اتّصال زینت بخش صفحات جراید بازاری گردد و موج تازه و رونق جدیدی به کسب و کارشان بیفتد.
ازدواج هایی که بر اساس هوس چیده می شود غالباً به جدایی می انجامد، زیرا ضامن بقای آن گاهی چیزهایی است به ناپایداری یک حباب روی آب، یا یک برق آسمان!
این را نیز می دانیم که صحنه ها و چهره های سینمایی جز یک مشت صحنه های ساختگی، و چهره های گریم کرده چیزی نیست، و در آن سوی چهره ها چهره های دیگری وجود دارد.
امّا هوسبازان بی مطالعه همه اینها را جدی گرفته، و شالوده زندگی خود را روی این «سراب ها» و «حباب ها» می نهند و به دنبال آن هزار گونه ناراحتی خود و ناراحت کردن دیگران، هزار گونه دربه دری خود و دربه در کردن دیگران به کفّاره این هوس های زودگذر فراهم می سازند.
نمونه دیگری از این ازدواج های هوسی آن است که به خاطر فلان ژست و ادا در کنار دریا، و مثلا ابراز احساس بموقع در هنگام مشاهده فلان مسابقه ورزشی و مانند آن صورت می گیرد.
ازدواج با فوتبال!
اخیراً خبر جالب و در عین حال تأسف آوری در جراید به چشم می خورد:
زنی از دست همسرش به دادگاه شکایت کرده که شوهرم شیفته مسابقات فوتبال است و تا سرحدّ عشق به آن مهر می ورزد، هر مسابقه در هر کجا تشکیل شود نخستین مشتری پروپا قرص آن، اوست، فرضاً این توفیق نصیب او نشود که مسابقه فوتبال را در محل تشکیل مسابقه ببیند باید به هر قیمتی هست پای تلویزیون بنشیند و یا به صدای گوینده رادیو گوش کند.
 
مخصوصاً به هنگام تماشای مسابقات روی شیشه تلویزیون همه چیز حتی شام و خواب و زن و فرزند خود را فراموش می کند او میل دارد تمام سخن از فوتبال در میان باشد، و نه چیز دیگر.
با این که خودش پا به توپ نمی زند قسمت زیادی از پول های خود را روی شرط بندی فوتبال از دست می دهد گاهی هم مقروض می شود!
ای کاش این عاشق فوتبال با خود «فوتبال» ازدواج می کرد نه با من.
من از این زندگی خسته شده ام و دارم خفه می شوم.
ولی این خانم که اکنون از همسرش یک بچه دارد نمی داند که اصلا همسرش او را به خاطر فوتبال گرفته است!
چه این که خودش اعتراف می کند به تماشای یک مسابقه فوتبال رفته بودم، و به هنگامی که برای بازیکنان یک تیم ابراز احساسات می کردم این جوان هم برای همان ها ابراز احساسات داشت و از همان جا با او آشنا شدم، و پایه ازدواج ما به این ترتیب ریخته شد، گویا قدر مشترک روحی آنها همین ابراز احساسات به فلان دسته بازیکنان بوده است!
می دانید شوهر او در برابر این شکایت چه گفت؟
گفت: من این طورم که می بینی می خواهی بمان و تحمل کن، نمی خواهی راهت را بگیر و برو!
ازدواج های کاغذی!
دیگر از نمونه های ازدواج های هوسی ازدواج هایی است که از صفحات مجلات و جراید هوسی شروع می شود.
مثلا فلان آقا در مجله در صفحه مخصوص آگهی های ازدواج می خواند:
«دوشیزه ای هستم ?? ساله! قد... سانتیمتر،درآمد... تومان در ماه، علاقه مند به موسیقی و گردش و تفریح و پیک نیک! خواهان ازدواج با مردی سبزه و گندم گون که طول قامتش... سانتی متر و خوش تیپ و خوش آهنگ و خوش برخورد و خوش رو و خوش حرف باشد، درآمد مطرح نیست، هر چه آید خوش آید!...»
این آگهی آبدار توجه او را به خود جلب می کند و چون هم خود را واجد شرایط می بیند و هم طرف را، از طریق دفتر همان مجله - با حفظ حق دلالی - با او تماس می گیرد و طرح این ازدواج میمون با وساطت همان مجله صورت می گیرد.
پیشوایان بزرگ ما بیش از هر چیز روی مزایای روحی و فکری و اخلاقی دو همسر تکیه کرده اند، به همین دلیل توجه به تربیت خانوادگی، اصالت، روح فداکاری، محبّت و صمیمیت پاکدامنی و نجابت، ایمان و تقوا را از هر چیز لازم تر
شمرده اند.

ولی همین که آبها از آسیاب فرو ریخت! و کمی به خود آمدند در فکر فرو می روند که مگر می خواستند تیرآهن و الوار خریداری کنند که تنها با طول و عرض و قامت و کمر و لباس قناعت کردند و صفات انسانی که ضامن اصلی وفاداری و بقای ازدواج است همه را فراموش نمودند.
ولی چون هیچ یک از این صفات در متن عقد شرط نشده و نه جزء شرایط خارج عقد بوده و فقدان آنها لطمه ای به صحت ازدواج نمی زند ناچار با اندازه گیری دقیق طول قامت و دور کمر و ران ها و کم و زیاد بودن - ولو به اندازه یک سانتیمتر! - دستاویز مناسبی برای جدایی پیدا می کنند و سند این ازدواج کاغذی را از هم پاره کرده، دور می ریزند و تا مدّت ها در زیر بار عواقب و گرفتاری ها و بدهکاری های آن خواهند بود.
بعضی از ازدواج ها مخلوطی است از «هوس» و «تجارت» و طبعاً جامع عیوب و بدبختی های هر دو است، و از آن بالاتر ازدواج های سیاسی است، و چه بهتر که سر بی درد خود را به درد نیاوریم و سربسته بگذاریم و بگذریم.
پیشوایان بزرگ ما بیش از هر چیز روی مزایای روحی و فکری و اخلاقی دو همسر تکیه کرده اند، به همین دلیل توجه به تربیت خانوادگی، اصالت، روح فداکاری، محبّت و صمیمیت پاکدامنی و نجابت، ایمان و تقوا را از هر چیز لازم تر شمرده اند.
روزی پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله وسلم) ما به یاران خود فرمود: «از گیاهان خوش آب و رنگی که در نقاط متعفن و آلوده می روید بپرهیزید»!
یاران عرض کردند: منظور شما از چنین گیاهان چیست؟
فرمود: منظورم زنان خوش آب و رنگی است که در محیط های ناپاک و خانواده های آلوده پرورش یافته اند (و فاقد امتیازات اخلاقی هستند).

منبع : آفتاب

  • عوف عقیلی

عشق لازم است یا کافی؟
 
در مورد نحوه انتخاب ملاک های انتخاب همسر ،موضوع شاغل بودن خانم از اهمیت خاصی برخوردار است. هر شخصی پیش از ازدواج می بایست تکلیف خود را با مسئله شاغل یا خانه دار بودن همسر روشن کند. برخی قبل از ازدواج ، شاغل بودن همسر را به صورت ملاکی آنچنان برجسته در ذهن خود حک می کنند که بسیاری از موارد دیگر را به پای آن قربانی می کنند. در حالی که اولاً اگر زنی را به خاطر درآمد اقتصادی و استقلال مالی انتخاب کنند هدف از ازدواج بهره کشی خواهد بود ، که یکی از اهداف انحرافی ازدواج است.
در این صورت، بیشتر به آن زن به صورت یک کالای اقتصادی و سودآور نگاه شده تا یک همسر، یک شریک، یک همراه ... دوم طبق قوانین حقوقی، شرعی و عرفی ما، تأمین معاش به عهده مرد است و نفقه زن چه شاغل باشد (در آمدی داشته باشد) و چه نباشد، به عهده شوهر است و هیچ وظیفه قانونی، برای زن در مورد تأمین مخارج خانواده در نظر گرفته نشده است. تنها مسئولیتی اخلاقی است که سبب می شود زنان شاغل همدل و همراه شوهر، پا به پای مرد خانه کار کنند و هر دو هر چه دارند با خلوص تمام به نفع اعضای خانواده خرج کنند. در این بین هستند زنانی که درآمد اقتصادیشان را به صورت سرمایه و برای خود پس انداز می کنند و در مواردی که هدف از انتخاب، ملاک اقتصادی بوده باشد طبیعی است که انتظار مرد از ازدواج برآورده نشده، درگیری و اختلاف بین زوج پیش خواهد آمد.
بلوغ فکری همسر، صداقت همراه با احترام، خصوصیات اخلاقی متناسب، تلاش جهت حل مشکلات همدیگر در سایه همفکری ، تناسب و تفاهم از نکات غیر قابل انکار در معیارهای اساسی انتخاب همسر شمرده می شود.
پس چه بهتر که طرفین از ابتدا به دیدی کاملاً واقع بینانه به مسئله اشتغال زن بنگرند و اگر در کنار مسئولیت خارج از منزل، وظایف خانه داری کم رنگ شد جایی برای گله و شکایت باقی نماند. خصوصاً مسئله حقوق و درآمد زن مورد بررسی قرار گیرد و زنانی که قصد دارند درآمد خود را پس انداز شخصی نمایند از ابتدا تصمیم خود را بیان کنند تا مردانی که یکی از پایه های انتخاب خود را درآمد همسر قرار داده اند، در انتخاب خود تجدید نظر به عمل آورند. ازدواج شخصی ترین موضوع در زندگی است. خوب است والدین نیز حق انتخاب را به جوانان بدهند. حقی که با نظارت بزرگسالان معنی پیدا می کند. جوانان نیز بد نیست بدانند تجربیات بزرگترها در امر ازدواج بسیار بیش از آنچه تصور می کنند می تواند راهگشا و راهنمای آنان باشد.

تعدیل و تعادل ، رمز موفقیت هر کار است. همانطور که ازدواجهای اجباری که با زور و اعمال فشار والدین بر دختر یا پسر تحمیل می شود پیوند موفقی نیست، خودسری، یکجانبه تصمیم گرفتن جوانان و مقابله با تجربیات مفید و سودمند بزرگترها نیز برای اثبات خود، راه به جایی نخواهد برد. تا فرصت هست از تجربیات و توانایی های والدین استفاده کنید تا بعدها افسوس فرصت هایی که برای سود جستن از نظریات آنها را داشتید و استفاده نکردید بر شما مستولی نشود. اگر عقاید بزرگترهای خود را نمی پذیرید خودتان دست به کار شده و تحقیق کنید. بیایید خانواده های موفق و ناموفق را شناسایی کنید. از آنها که موفق بوده اند معیارها و شیوه ازدواج را جویا شوید و از خانواده های مُطـّلقه به عنوان زوجهای شکست خورده علت جدایی را جویا شوید.
دسته سومی هم وجود دارد. می توان از مطلقه های عاطفی نیز (البته بدون وسواس) تحقیق کرد. زیرا خانواده های نابسامان و آشفته ای هم هستند که به دلایل مختلف مجبورند تا آخر عمر با ناراحتی با هم زندگی کنند. بد نیست جوانان ببینند این گروه چه معیاری برای ازدواج داشته اند که فعلاً مجبور به تحمل همدیگر هستند. سپس می توانند از تجربیات کسانی که موفقیت یا شکست آنها را به چشم دیده اند استفاده کرده و در جهت سعادت خود بهره جویند، که از قدیم الایام گفته اند: « انسان عاقل همه چیز را خود تجربه نمی کند، بلکه از تجربیات دیگران نیز استفاده می کند». خانواده می تواند در انتخاب صحیح یاریگر شما باشد اما نهایتاً این شما هستید که به عنوان عامل اصلی می بایست شناخت درستی از خصوصیات ، توانایی ها، خواست ها و انتظارات خود از زندگی داشته باشید تا بتوانید بر مبنای آن معیارها و خودشناسی که در سایه خلوت با خویش و جستجوی لایه های ذهنی خود که مسلماً در صداقت کامل به دست آمده مناسبترین فرد را برای شراکت در تمام زندگی خود برگزینید.
عشق می تواند مکمل ازدواج باشد اما اگر تنها عامل پیوند، علاقه، محبت و شاید عادت دیداری طرفین باشد و آنها با علاقه شدید در اوج هیجان ، اقدام به تصمیم گیری کرده و دست به انتخاب بزنند مشکل بتوان ادعا کرد انتخاب درستی انجام شده باشد.
چنانکه گفته اند : « با فردی ازدواج کن که اگر هم جنس تو بود بهترین دوستت بود.» ازدواج رویدادی است که انسانها را با اعتقادات، اولویت ها، مذهب، پول و عادات خانواده ها (که بعضاً بسیار متفاوت است) رو به رو می سازد. پس اگر این انتخاب بر مبنای معیارهای منطقی و عقلانی باشد پس از انتخاب عقلانی، عواطف نیز شکل گیرند. اما بر عکس. اگر دوست داشتن از روی احساس باشد و تنها ملاک ، علاقه بدون پایه عقلی و منطق باشد ، به احتمال زیاد با شکست مواجه خواهد شد.
منبع: شمیم

  • عوف عقیلی
تعریف و زمان ازدواج

ازدواج مرحله ی مهمى از تشکیل خانواده است که بیس از همه مراسم و رویدادهای زندگى انسان در جنبه های متعدد فردی و زیستى و اجتماعى، امری جهانى و از نظر هدف ثابت و پایدار است. این فرآیند عبارت است از کنش متقابل مرد و زنى که برخى شرایط قانونى را تحقق بخشیده اند. ازدواج، بین فرهنگ و طبیعت تعادل برقرار مى کند و از نوعى تقدس برخوردار است و در مقایسه با سایر روابط انسانى، تمامیتى بى نظیر دارد؛ بدین معنا که ابعاد زیستى، اقتصادی، عاطفى، روانى و اجتماعى زندگى را پوشش مى دهد.(1)

  • عوف عقیلی


سن جادویی برای ازدواج !؟
ازدواج مانند تولد و مرگ، یکی از اتفاقات مهم زندگی هر فردی به حساب می‌آید و از این‌رو سوالات مختلفی درباره این دوره از زندگی و بویژه آغاز آن وجود دارد که باید توجه ویژه‌ای به آنها داشت.
سوالاتی مانند چه زمانی مناسب‌ترین سن ازدواج است؟ اختلاف سنی مناسب در ازدواج چقدر است؟ و... این سوال‌ها به همراه هزاران سوال دیگر در ذهن همه افراد وجود دارند. البته عوامل بسیاری از جمله مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... در تعیین جواب هریک از این سوال‌ها نقش دارند. از این‌رو مروری بر سن ازدواج در سایر کشورها و فرهنگ‌ها و همچنین آداب و رسوم آنها می‌تواند برای ما جالب باشد.
ازدواج کردن فقط به این دلیل که فکر کنیم زمانش رسیده، ایده کاملا اشتباهی است. هرکس باید زمانی ازدواج کند که از نظر عقلی و احساسی آمادگی پذیرش زندگی جدید را داشته باشد.
در هیچ کشوری و با هیچ فرهنگی، یک سن مناسب جادویی و خاص برای ازدواج وجود ندارد. در بیشتر فرهنگ‌ها، متوسط سن ازدواج بین 18 تا 23 سال برای دختران و 19 تا 25 سال برای پسران است؛ اما به عنوان مثال در اروپای غربی افراد ترجیح می‌دهند تا اواخر دهه دوم زندگی (اوایل 30 سالگی) مجرد بمانند؛ اما در اروپای شرقی مردم اغلب در اواسط دهه دوم عمر یعنی حدود 25 سالگی ازدواج می‌کنند و در آسیا نیز سن ازدواج به شرایط گوناگونی چون زندگی در شهر یا روستا، سطح تحصیلات، سطح فرهنگی خانواده‌ها و... بستگی دارد؛ اما در بیشتر کشورهای آسیایی جوانان بین سنین 18 تا 25 سال ازدواج می‌کنند.
در سال‌های اخیر در تمام کشورها با فرهنگ‌های مختلف، متوسط سن ازدواج نسبت به سالیان گذشته تفاوت کرده و افزایش نشان می‌دهد. افزایش میانگین سن ازدواج در بیشتر جوامع، پدیده‌ای است که در دهه‌‌های اخیر همه آن‌را پذیرفته‌اند.
متوسط سن ازدواج در بیشتر کشورهای صنعتی افزایش‌ یافته است، اما این مساله مختص به کشورهای صنعتی نیست؛ کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعه‌یافته نیز با این موضوع مواجه هستند. البته افزایش سن ازدواج در خانم‌ها بیشتر دیده می‌شود.
عواملی چون مسائل اقتصادی و فرهنگی، نقش مهمی در تعیین سن ازدواج در کشورهای مختلف دارند. در بعضی کشورها، اعتقادات دینی هم از جمله عوامل بسیار مهم و تعیین‌کننده در این موضوع است. به عنوان مثال در آمریکا، متوسط سن ازدواج با توجه به شرایط اجتماعی، آداب و رسوم خانوادگی و حتی موقعیت جغرافیایی و محل زندگی افراد تفاوت می‌کند. در یک نگاه کلی، افرادی که در شهرهای بزرگ زندگی می‌کنند، ترجیح می‌دهند دیرتر ازدواج کنند و بچه‌دار شوند. آنها معمولا تا 30 سالگی مجرد باقی می‌مانند؛ اما ساکنان مناطق روستایی معمولا زودتر و در اوایل دهه دوم زندگی ازدواج می‌کنند.
در کشورهایی چون هند و پاکستان که این سنت وجود دارد که والدین مراسم عروسی فرزندانشان را برگزار می‌کنند و هزینه‌ها به‌عهده پدر و مادر عروس و داماد است، متوسط سن ازدواج 17 سال است و بیشتر دختران در 15 سالگی ازدواج می‌کنند.
زندگی شهری، تحصیلات، آزادی و فعالیت بیشتر زنان در محیط‌های کاری، وجود رسانه‌ها و... همگی شیوه زندگی و الگوهای فکری افراد را تغییر داده‌اند و این بدان معناست که افراد کنترل زندگی خود را بیشتر به دست گرفته‌اند و برای ادامه زندگی خود تصمیم می‌گیرند.
به عنوان مثال در کشورهایی چون هندوستان علی‌رغم حفظ احترام والدین، دختران و پسران دیگر حاضر به ازدواج‌های کورکورانه و بدون شناخت نمی‌شوند.
بکوشید خودتان را بشناسید. بدانید که در زندگی چه چیزی می‌خواهید؟ چه چیزی می‌خواهید به دیگران ارائه کنید و چگونه؟ پس با هدف زندگی کنید و آنگاه شما می‌توانید دید مناسبی نسبت به زندگی داشته باشید.
چند توصیه
* کارشناسان می‌گویند پیش از ازدواج، فرد باید از لحاظ عقلی و عاطفی به بلوغ رسیده باشد تا بتواند متوجه موارد زیر بشود و آنها را تجزیه و تحلیل کند.
* عشق برای ادامه یک زندگی موفق کافی نیست. نگرانی‌ زوج‌ها در زندگی، واقعی است و کوشش آنها برای داشتن شغل، خانه، بیمه و... اموری واقعی و جدی هستند. پیگیری این موضوعات و عدم دستیابی به آنها، زوج‌های جوان را واقعا خسته می‌کند. پس چرا بعضی افراد در سنین خیلی کم خود را درگیر این مسائل می‌کنند؟
* اهداف، انتظارات و شرایط خود را برای ازدواج در نظر بگیرید و مطمئن شوید که آیا شریک شما می‌تواند این نیازها را برآورده سازد؟ به یقین برای جوانان سخت خواهد بود تا با تجربه اندک خود بتوانند متوجه این موضوع و همچنین نیازهای طرف مقابل شوند.
* شما باید هنگام ازدواج کاملا از نظر احساسی و فیزیکی مستقل باشید و وابسته به خانواده خود نباشید. یک ازدواج موفق به دو فرد مستقل نیاز دارد تا یک مجموعه کامل تشکیل دهد. بسیاری از جوانان معمولا به دلیل این‌که می‌خواهند از شرایط بد خانوادگی جدا شوند، ازدواج می‌کنند که این به هیچ‌وجه راه‌حل مناسبی نیست.
* بکوشید خودتان را بشناسید. بدانید که در زندگی چه چیزی می‌خواهید؟ چه چیزی می‌خواهید به دیگران ارائه کنید و چگونه؟ پس با هدف زندگی کنید و آنگاه شما می‌توانید دید مناسبی نسبت به زندگی داشته باشید.
اگر در سن ازدواج هستید، امیدواریم با درک صحیح شرایط و با انتخابی معقول، آینده‌ای خوش و توام با تفاهم و موفقیت برای خود و همراه زندگی‌تان فراهم آورید و ازدواج را به تاخیر نیاندازید.
در باره ی موضوع فوق می توانید در انجمن های تخصصی تبیان با دیگر کاربران گفتگو کنیم.
منبع : جام جه آنلاین - با تغییر وتلخیص

  • عوف عقیلی

دختران مجرد و ساعت ازدواج

بررسی اجمالی علل تجرد در دختران
همه جوامع برای تحقق مقاطع مهم زندگی مانند شروع شغل، زمان ازدواج، فرزند دار شدن، بازنشستگی و ...زمان بندی اجتماعی دارند که به این انتظارات درجه بندی شده سنی برای رویدادهای خاص زندگی، ساعت اجتماعی اطلاق می شود. به موقع یا بی موقع بودن این مساله بر عزت نفس افراد تاثیر بسزایی دارد زیرا افراد خواسته یا نا خواسته به مقایسه اجتماعی از شرایط خود می پردازند و پیشرفت و موقعیت خود را با دیگران مقایسه و ارزیابی می کنند. یکی از این الگوهای زمان بندی شده اجتماعی، زمان ازدواج در جوانان به خصوص زمان ازدواج دختران است.
یکی از الگوهای زمان بندی شده اجتماعی، زمان ازدواج در جوانان به خصوص زمان ازدواج دختران است.
ازدواج یک امر جهانی است که در تمام جوامع و در طول تاریخ وجود داشته و به یک مجموعه از نیازهای اساسی انسان پاسخ می دهد. بقای نسل و پرورش فرزندان، تحقق آرزوی دیرین کودکی برای پدر و مادر بودن و دستیابی به عالی ترین سطح دوستی و صمیمیمت ، ارتباط گرم و دوجانبه عاطفی- جنسی و تقسیم کار و همکاری و همراهی در طول زندگی در شمار اساسی ترین کارکردهای تشکیل زندگی مشترک است.
این پیمان در زندگی انسان به خصوص زنان از اهمیت خاصی برخوردار است، زیرا موجودیت دو انسان را از جهات مختلف به هم پیوند می دهد. از نظر روانشناسی، توانایی در ایجاد یک رابطه صمیمی که مستلزم مصالحه و گذشت است، به احساس هویت شخصی فرد بستگی دارد هویتی که پایه های آن در دوران پیشین زندگی شکل گرفته است. افرادی که از هویت برخوردارند آماده اند که هویت خود را با فرد دیگری سهیم شوند، این مساله نوعی از خود گذشتگی متقابل بین کسانی که شریک زندگی یکدیگرند،ایجاد می کند.
وجود روابط آزاد و گسترده جوانان و بدبینی نسبت به انتخاب همسر، بالارفتن هزینه های زندگی همراه با بالارفتن توقعات افراد، سست شدن پیوندهای خانوادگی، تقلیل حمایتهای مادی و معنوی والدین از فرزندان، افزلیش پدیده چند همسری و تعدد زوجین و... از علل عمده ای است که دختران امروزی بااحتیاط زیادی برای ازدواج اقدام کرده و یا آن را دایما به تاخیر می اندازند. اما به راستی تنها این عوامل است که باعث به تاخیر انداختن ازدواج در دختران ایرانی شده است؟چرا امروزه بر خلاف گذشته ازدواج در میان دختران به تاخیر افتاده است؟ عده ای از این دختران تمایلی به ازدواج ندارند و حتی عده ای دیگر از تجرد خویش راضی و خشنود هستند.
این در حالی است که پژوهشهای مختلف نشان می دهد زنان متاهل در مجموع خوشبخت تر و راضی تر از مجردها هستند و احساس شادکامی بیشتری می کنند. همچنین زنان متاهل نسبت به دختران مجرد از استرس کمتری رنج می برند زیرا ازدواج امنیت خاطر فراوانی برای زنان به همراه دارد و این مساله احتمالا به علت حمایت دو جانبه ای است که در ازدواج موفق، به چشم می خورد.
عوامل بازدارند ازدواج در دختران
1- ایجاد ناهماهنگی تحصیلی بین دو جنس: با توجه به گسترش روز افزون تعداد دختران تحصیل کرده و از طرف دیگر تمایل پسران برای ورود سریع تر به بازار کارو امتناع از ادامه تحصیلات دانشگاهی، موجب شده است که توازن و هماهنگی تحصیلی بین دختران و پسران جامعه ایرانی کاهش چشم گیری یابد و همین مساله باعث شده که بسیاری از از دختران حاضر به ازدواج با مردانی با تحصیلات پایین تر از خودشان نباشند. نتیجه چنین ناهماهنگی چیزی جز تجرد دختران نخواهد بود.
2- میل به ادامه تحصیل در دختران: با تغییرات چشم گیر فرهنگی و اجتماعی که در سالهای اخیر در جامعه ما شکل گرفته، عده کثیری از دختران مانند گذشته نمی خواهند نقش واحد و یک بعدی را در جامعه ایفا کنند، مثلا فقط نمی خواهند در خانواده نقش یک همسر و مادر را ایفا کنند بلکه تمایل زیادی به ادامه تحصیلات، کسب مدارج بالای علمی و به دنبال آن دستیابی به موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی بالا هستند. همین مساله باعث شده که تمرکز بسیاری بر ادامه تحصیلات تا مدارج بالاتر داشته و برای نیل به این خواسته فرصتهای ازدواج را نادیده گرفته و بیشتر به دنبال استقلال فردی خویش باشند.
3- بدبینی نسبت به مردان: مسلما در زندگی زناشویی، فردی که بیش از دیگری عشق و محبت را طلب می کند، زن است. زنان به طور عمده برای دستیابی به یک رابطه عمیق عاطفی برای ازدواج اقدام می کنند و این در حالی است که با ایجاد برخی تغییر و تحولات در جامعه کنونی ما بسیاری از دختران جامعه ما شاهد اتفاقات تلخ در زندگی اطرافیان و دوستان خویش مانند گرایش برخی از مردان به تعدد زوجین و یا اقدام به عقد موقت، باعث شده که دسته ای از دختران این اقدامات را به اشتباه به همه مردان تعمیم داده و از ازدواج سر باز زنند و به این باور اشتباه می رسند که همه مردان قابل اعتماد نبوده و به زندگی زناشویی خود وفادار نمی مانند.
4- منطق افراطی: احساس و منطق دو وجهه مهم طبیعت انسانی است که در امور مختلف زندگی باید به هر دو این مقوله ها پرداخته شود و هیچ یک از آنها نباید نادیده انگاشته شود و یا مورد توجه بیش از حد قرار گیرد. در برخی از دختران مشاهده میشود که غلبه افراطی منطق بر احساس و حسابگری شدید، موجبات تجرد یا ازدواج دیر هنگام آنها را ایجاد کرده است.این دسته از دختران خواستگاران خود را بیش از حد مورد ارزیابی های موشکافانه قرار می دهند و دایما مراقبند که مساله ای از نظر آنها جا نیفتاده و تصمیمی ناپخته و نسنجیده نگیرند.
البته در بیان علل تجرد دختران به عوامل بیشتری می توان پرداخت اما به نظر میرسد که مولفه های یاد شده بیش از دیگر عوامل مهم بوده و دارای فراوانی و شیوع بیشتری است.
بیشتر دخترانی که تجردشان انتخابی و خود خواسته بوده و از شرایط کنونی خود راضی هستند، رویکرد خاصی نسبت به زندگی دارند. این صفات گاهی اوقات شامل باریک بینی بیش از حد، استقلال و اعتماد به خود، طرز تفکر خاص و گاه داشتن هوش و استعداد بسیار بالا است.
در ضمن باید به این نکته توجه داشت که دختران مجرد از گروههای آسیب دیده و یا گروههایی که واجد برخی خصوصیات ظاهری و روانی خاص هستند، محسوب نمی شوند بلکه تجرد بیشتر این دختران به ویژه آنهایی که تجردشان انتخابی و خود خواسته بوده و از شرایط کنونی خود راضی هستند، ناشی از رویکرد خاصی است که به زندگی دارند و به همین علت آنها را از افراد دیگر متمایزو متفاوت می سازد. این صفات گاهی اوقات شامل باریک بینی بیش از حد، استقلال و اعتماد به خود، طرز تفکر خاص و گاه داشتن هوش و استعداد بسیار بالا است. پاره ای از مطالعات نشان داده است دخترانی که در دوره کودکی و نوجوانی، نسبت به همسالان خود از هوش و استعداد بالایی برخوردارند، در دوران جوانی نتوانستند همسر مناسبی برای خود انتخاب کنند.
اگر چه این ویژگی ها در بین بیشتر دختران مجرد تا حدودی مشترک است، اما شدت این ویژگی ها در بین این دسته از دختران متفاوت است و بسیاری از دختران مجرد، این صفات را فقط در دامنه محدودی از رفتارهای خود آشکار می سازند.
نوشته شده توسط: مریم عطاریان

  • عوف عقیلی

سن مناسب ازدواج!
 
گرچه در اسلام سنّ مشخصى براى ازدواج مقرّر نگردیده است، اما احادیث منقول از پیامبر اکرم و امامان معصوم(علیهم السلام) و سیره عملى آن بزرگواران، شواهد گویایى بر اهتمام ایشان در تعجیل امر ازدواج است. از نظر قرآن، ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمى است و خود از نشانه هاى رحمت و بزرگى خداوند است.1
تشویق به ازدواج، بخصوص در سن جوانى و کراهت اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیارى از سخنان معصومان(علیهم السلام)آمده است. آثارى همچون بزرگداشت سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله)،2 قرار گرفتن در ولایت و حمایت خداوند،3 به خشم آمدن شیطان،4حفظ و کامل شدن ایمان جوانان،6مضاعف شدن ثواب عبادت،6 زیاد شدن روزى،7و مانند آن، در کلام معصومان(علیهم السلام) از برکات ازدواج شمرده، و از کسانى که اسباب ازدواج جوانان را فراهم مى کنند، تمجید شده است.8
همچنین تجرّد و تأخیر در امر ازدواج در بعضى روایات مردود دانسته، و تأکید شده است که هیچ چیز نباید موجب تأخیر ازدواج شود، حتى فقر.9
روایتى مردان بدون همسر را سرزنش مى کند،10 و تجرّد را سبب شرور شدن مى داند.11در روایتى دیگر مى خوانیم: یکى ازحقوق فرزند بر پدر، آن است که پس از بالغ شدن، او را به ازدواج درآورد،12
اسلام در الگوى مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل مى داند. در عین حال، مشکلات ناشى از ازدواج هاى زود هنگام را نادیده نمى گیرد و در جهت رفع آنها کوشش مى نماید.
و در روایت دیگر، به کسانى که صاحب دخترند سفارش مى کند در ازدواج دخترانشان تعجیل کنند: امام رضا(علیه السلام)مى فرماید: جبرئیل امین بر پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نازل شد و عرض کرد: اى محمّد(صلى الله علیه وآله)پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرماید: دختران مانند میوه درختان هستند و همان گونه که میوه وقتى مى رسد، چاره اى جز چیدن ندارد، وگرنه تابش خورشید و وزش باد آن را فاسد مى کند، دختران باکره هم وقتى به سن بلوغ و ازدواج مى رسند، چاره اى جز ازدواج ندارند، وگرنه از گرفتار شدن به فتنه و انحراف، در امان نیستند. آن گاه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)مردم را جمع کرد و به منبر رفت و پیام پروردگار عزیز و بلندمرتبه را به آنان ابلاغ نمود.13
همچنین روایت دیگرى بهترین سن ازدواج دختران را ابتداى سن بلوغ مى داند.14
بنابراین، مى توان نتیجه گرفت: اسلام در الگوى مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل مى داند. در عین حال، مشکلات ناشى از ازدواج هاى زودهنگام را نادیده نمى گیرد و در جهت رفع آنها کوشش مى نماید.15 روشن است که با گسترش برنامه هاى آموزشى، بهداشتى و فرهنگى و نیز بهبود وضع اقتصادى مردم، بسیارى از این مشکلات مرتفع خواهند شد.

نتایج تحقیقات تجربى وینچ ( Robert F.Winch) در جامعه آمریکا نیز تا حدى با این جهت گیرى همخوانى دارد. به گفته وى، مشکل ازدواج زودهنگام ازخودآن برنمى خیزد،بلکه برخاسته از عدم آمادگى براى پذیرش تعهدات ازدواج و نقش هاى ناشى از آن است. از این رو، ازدواج هاى زودهنگام در دو حالت کاملا رضایت بخش اند:
1. آنجا که افراد نوجوان آمادگى پذیرش نقش هاى بزرگ سالان را دارند مانند اعضاى قشرهاى پایین در جامعه آمریکا که در مشاغل غیرماهرانه یا نیمه ماهرانه اشتغال دارند.
2. آنجا که انتظار نمى رود چنین نقش هایى را بپذیرند; مانند اعضاى قشرهاى بالا که معمولا از سوى والدین حمایت مالى مى شوند.
برای اینکه سن ازدواج روز به روز بالاتر نرود ، راهکارهای زیادی موجود است که در این مقاله به راه های فرهنگی اشاره می کنیم :
تغییر نگرش ها و شناخت هاى افراد کمک زیادى به تغییر رفتار آنان مى کند، و هر تغییرى بدون داشتن زیرساخت هاى فکرى محکم، دوامى نخواهد داشت. وظیفه مهم متصدیان امور فرهنگى مثل حوزه، دانشگاه، صدا و سیما، مطبوعات، هنر و مانند آن، این است که در این زمینه، برنامه ریزى جدّى داشته باشند.
کارهایى که مى توان در این زمینه انجام داد، عبارتند از:
1. ارزش دانستن تأهّل: اگر تأهّل و همسر داشتن به عنوان یک ارزش، و تجرّد ضد ارزش تلقّى شود، همان گونه که در روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده است، کمک زیادى به تغییر نگرش افراد نسبت به سن ازدواج مى شود.16لازمه این کار آن است که فرهنگ دینى در ازدواج، جایگزین فرهنگ مادى گردد و نگرش جوانان ما به ازدواج همان نگرش اولیاى دین باشد که به آن به عنوان وسیله اى براى نزدیک شدن به خدا نگاه مى کردند17
جامعه کنونى ما، ملاک هایى همچون مدرک، ثروت، پست و مقام و به طور کلى، مظاهر مادى بیشترین اهمیت را دارند. به همین دلیل، تمام تلاش جوانان این شده است که از هر راهى، امتیازات مزبور را به دست آورند و از این طریق، به مقبولیت اجتماعى کافى برسند.
2. درجه بندى ملاک هاى انتخاب همسر: در فرهنگ دینى، مهم ترین ملاک براى انتخاب همسر، ایمان و اخلاق است و ملاک هاى دیگر از اهمیت کمترى برخوردارند.18این در حالى است که در جامعه کنونى ما، ملاک هایى همچون مدرک، ثروت، پست و مقام و به طور کلى، مظاهر مادى بیشترین اهمیت را دارند. به همین دلیل، تمام تلاش جوانان این شده است که از هر راهى، امتیازات مزبور را به دست آورند و از این طریق، به مقبولیت اجتماعى کافى برسند. اما به دلیل آنکه رسیدن به این ملاک ها، زمان زیادى مى طلبد، به ناچار از ازدواج در ابتداى جوانى محروم مى شوند و بدین روى، سن ازدواج افزایش مى یابد. اگر مسئولان فرهنگى کشور ارزش هاى واقعى را، که ایمان و اخلاق در صدر آن است ترویج کنند، نه تنها سن ازدواج کاهش پیدا مى کند، بلکه بسیارى از مشکلات دیگر نیز حل خواهد شد.

3. گسترش فرهنگ حجاب: در جامعه اى که فرهنگ «حجاب» حاکم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازین شرعى باشد و از اختلاط هاى مضر و فسادانگیز بین پسر و دختر پرهیز شود، زمینه براى ارضاى نامشروع نیازهاى جنسى بسیار کم مى شود و در نتیجه، تمتعات جنسى منحصر به خانواده و ازدواج مى گردد. همین امر موجب مى شود احساس نیاز به ازدواج در جوانان افزایش یابد و آنها زودتر ازدواج کنند. اگر فرهنگ حجاب کم رنگ شود و پسران و دختران محدودیت زیادى در ارتباط با یکدیگر نداشته باشند، انگیزه آنان براى ازدواج کاهش مى یابد و در نتیجه، سن ازدواج بالا مى رود چنان که یکى از علل فرار جوانان غرب از ازدواج همین موضوع است زیرا ازدواج را مانع آزادى بى حد و حصر خود مى بینند.
4. گسترش فرهنگ قناعت و ساده زیستى: اگر در جامعه ساده زیستى و استفاده از حداقل امکانات مادى ارزش گردد و یا ـ دست کم ـ ضدارزش نباشد، سن ازدواج کاهش پیدا مى کنداما اگر داشتن خانه و اتومبیل مدل بالا و امکانات مادى ارزش شود و چشم و همچشمى هاى زیان آور گسترش یابد، جوان امروزى ما ناچار است به دنبال تهیه آن برود و تا وقتى آن را تهیه نکرده است، ازدواج نکند. در نتیجه، از داشتن خانواده در سن جوانى، محروم مى ماند.
5. ازدواج در خلال تحصیل: همان گونه که گفته شد، یکى از عوامل افزایش پیدا کردن سن ازدواج، تحصیل است. اگر به گونه اى برنامه ریزى شود که دانشجویان قادر باشند در خلال تحصیل، ازدواج کنند، سن ازدواج در بین این قشر، که مهم ترین و حسّاس ترین بخش جامعه هستند، کاهش پیدا مى کند.
این امر مشروط بر این است که خانواده ها اولا، اهمیت موضوع را درک کنند و متوجه این موضوع باشند که چه خطرهاى بزرگى فرزندان دانشجوى آنها را تهدید مى کند و چه مشکلات روحى و روانى زیادى در اثر تأخیر ازدواج براى آنان به وجود مى آید که با ازدواج کردن تمام یا بیشتر این مشکلات حل مى شود; ثانیاً، با برنامه ریزى دقیق و هماهنگ و کمک دانشگاه ها و دیگر نهادهاى ذى ربط به گونه اى برنامه ریزى کنند که دانشجویان با حداقل امکانات بتوانند ازدواج کنند و در عین حال، درس خود را نیز ادامه دهند. جوان دانشجو اگر امکان ازدواج داشته باشد، حتى به صورت ماندن در دوران عقد و نامزدى قبل از عروسى، هم از برکات مادى و معنوى ازدواج بهره مند مى شود و هم با انگیزه بیشترى درس و تحصیل را دنبال مى کند. دانشجو اگر احساس کند آینده روشنى دارد و مى تواند مسئولیت زندگى را، که با ازدواج بر عهده او گذاشته شده است، به دوش کشد، کمتر به دنبال فعالیت ها و برنامه هاى غیردرسى و حتى ضددرسى مى رود، بلکه تمام سعى و همّت خود را صرف بهتر کردن زندگى و بالاتر بردن سطح آن مى کند.
گروه خانواده و زندگی تبیان - ماهنامه تخصصی معرفت
تهیه و تنظیم :داودی
پی نوشت ها :
1ـ روم: 21.
2ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1416، ج 20، ص 44.
3ـ مولى محسن فیض کاشانى، محجّة البیضاء، قم، جامعه مدرسین، 1383 ق، ج 3، ص 54.
4ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403، ج 10، ص 93.
5-همان، ج 100، ص 220.
6ـ همان، ص 219.
7ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 17 / محمّد محمّدى رى شهرى، میزان الحکمه، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1362، ج 4، باب 1636.
8-شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 45.
9-محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 100، ص 217 / شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 43.
10- شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 45.
11-عبدالعلى بن جمعه حویزى، نورالثقلین، قم، اسماعیلیان، 1370، ج 3، ص 597.
12-محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 71، ص 80.
13- شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 21، ص 482.
14- محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 16، ص 223 / شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 61.
15- شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 61 و 104.
16- ر. ک. محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 100، ص 218ـ225.
17- رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نظر امام على(علیه السلام) را درباره ازدواج با حضرت فاطمه(علیها السلام)پرسید، ایشان پاسخ دادند: «نعم العون على طاعة اللّه»; یاور خوبى براى من در اطاعت از خداست. (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 117.)
18- پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در روایتى فرمود: کسى که از دین و اخلاق خوبى برخوردار است، اگر به خواستگارى دخترتان آمد، به او همسر بدهید; زیرا اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگى در زمین ایجاد کرده اید. (شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 86.)


  • عوف عقیلی

چگونه با تفاوت های مذهبی در ازدواج کنار بیاییم؟

خیلی از زوج ها بعد از ازدواج متوجه می شوند که برای حفظ هماهنگی و خوشبختی زندگی زناشوییشان باید با هم مصالحه کنند. اما برای خیلی از زوج ها بعضی از موضوعات دشوارتر از این است که بخواهند سر آن به تفاهم برسند.
یکی از مسائلی که ممکن است بعد از ازدواج زوج ها سر آن به مشکل بخورند، تفاوت های مذهبی است. ازدواج هایی که در آن دو نفر با پیش زمینه های مذهبی متفاوت با هم ازدواج می کنند، این روزها خیلی متداول شده است.
بااینکه اعتقادات مذهبی مسئله ای است که دو نفر قبل از ازدواج درمورد آن با هم بحث می کنند، اما دو طرف تصور می کنند هیچ چیز نمی تواند بر عشق آنها به هم غلبه کند. اما وقتی زندگی واقعی خود را به آنها نشان می دهد و خانواده ها باید تصمیم بگیرند فرزندانشان را با چه دین و مذهبی بزرگ کنند یا کدام مراسم مذهبی را جشن بگیرند و کدام را نگیرند، تفاوت های مذهبی به مشکلی بزرگ تبدیل می شود.

اگر شما هم با همسرتان تفاوت مذهبی دارید، نکاتی که در این مقاله برایتان عنوان می کنیم می تواند کمکتان کند با تفاوت های مذهبی در ازدواجتان کنار بیایید:

* به عقاید یکدیگر احترام بگذارید
احترام گذاشتن به اعتقادات مذهبی همدیگر در ازدواج امری ضروری است. یادتان باشد که مذهب همسر شما بخش بسیار مهمی از زندگی اوست. با هم عهد ببندید که هیچوقت به اعتقادات و باورهای مذهبی هم بی احترامی نکنید و به عهدتان وفادار بمانید.

* وجه اشتراک پیدا کنید
با پیدا کردن وجه اشتراک بین باورهای مذهبی خودتان و همسرتان، می توانید با تفاوت های دینی هم کنار بیایید. مثلاً اگر در دین هر دو شما عید نوروز جشن گرفته می شود، پس تمرکز خودتان را روی این عید قرار دهید. به باورهایی که هر دو شما در مورد خدا دارید توجه کنید.

* سعی کنید خودتان را آموزش دهید
حتی اگر مذهب شما با همسرتان فرق کند، باز هم باید سعی کنید اعتقادات او را بفهمید. با اینکار نه تنها می توانید در موقعیت های مختلف او را درک کرده و حمایتش کنید، بلکه آشنا شدن با باورهای همسرتان بینشی عمیق تر نسبت به همسرتان در شما ایجاد می کند و او را بهتر می فهمید. درمورد مذهبش از همسرتان سوال کنید و به هیچ وجه بحث و جنجال سر باورهای همدیگر راه نیندازید.

* تصمیم بگیرید که درمورد مذهب فرزندتان چه بکنید
زوج ها با تفاوت مذهبی باید قبل از بچه دار شدن تصمیم بگیرند که بچه هایشان را با چه دینی می خواهند بزرگ کنند. در این نقطه است که باید بیشتر با هم مصالحه کنید. از خودتان بپرسید که دوست دارید فرزندتان تا چه میزان مذهبی باشد. مطمئناً هر زوجی نظر متفاوتی خواهد داشت. بعضی ها دوست دارند فرزندشان را فقط با خدا آشنا کنند، بعضی دیگر دوست دارند او را با مباحث مذهبی دیگر هم آشنا کنند و خیلی ها هم به کل مسئله مذهب را برای فرزندشان نادیده می گیرند تا خود او بعدها تصمیم بگیرد که چه مذهبی برای خود اتخاذ کند.

* به مسائل غیرمذهبی توجه کنید
اگر فکر می کنید در مورد مسائل مذهبی هیچوقت با همسرتان به تفاهم نخواهید رسید، سعی کنید روی مسائل غیرمذهبی که هر دو شما از آن لذت می برید تمرکز کنید مثل سرگرمی های مختلف، ورزش یا فیلم. انجام دادن کارهایی که هر دو شما را خوشحال می کند کمکتان می کند حس اتحاد در ازدواجتان را بالاتر ببرید و دیگر وقتتان را صرف دعوا کردن سر مسائل مذهبی تلف نکنید.
تفاوت های مذهبی در ازدواج می تواند مشکل ساز باشد، حتی در بادوام ترین و با عشق ترین ازدواج ها. اما با درک متفابل و مصالحه می توانید از بروز مشکل جلوگیری کنید.

گردآوری:گروه سبک زندگی سیمرغ

  • عوف عقیلی

5 نوع ازدواج - شما جزء کدام گروه هستید؟

ازدواج انواع و اقسام مختلفی دارد. وقتی توانستید نوع ازدواج خود را تشخیص دهید، آنوقت بهتر می توانید تصمیم بگیرید که آیا از ازدواج خود راضی هستید یا فکر می کنید باید تغییراتی در آن ایجاد کنید.

ازدواج یکنواخت
وقتی ازدواج کرده اید، همسرتان را از ته قلب دوست می داشته اید. اما، با گذشت زمان و درگیر شدن شما با مسائل و مشکلات روزمره، بچه ها و سایر فعالیت ها، از همدیگر دور شده اید. شما به ندرت همدیگر را می بینید، این اشکالی ندارد، اما آرزو داشتید که می توانستید زمان بیشتری را با هم گذرانده و چیزی بیشتر و فراتر از هزینه های خانه را با هم شریک می شدید.
همانطور که جدا شدن و دور شدن شما از یکدیگر، زمان برده است، نزدیک شدن دوباره به همدیگر هم نیازمند گذشت زمان است. پس نترسید و مطمئن باشید که اگر همه تلاشتان را به کار گیرید همه چیز مثل روز اول خواهد شد.
با پیدا کردن ساعاتی که بتوانید آن را در کنار همسرتان بگذرانید شروع کنید. باید دوباره کشف کنید که همسرتان چقدر موجودی شگفت انگیز است و چقدر دوستش دارید. به چیزهای مورد علاقه همسرتان، علاقه نشان دهید، تا بتوانید زمانی را در کنار یکدیگر به خوبی و خوشی بگذرانید.
به دنبال موقعیت هایی باشید که بتوانید در خلوت کنار همسرتان بگذرانید تا دوباره از نزدیک با خصوصیات عالی او آشنا شوید.


ازدواج سوء استفاده گرانه

این ازدواج ازدواجی است که در آن شما چه جسماً و چه روحاً مورد سوء استفاده طرف مقابلتان قرار می گیرید. در بسیاری از موارد، این عادتی است که از دوران کودکی در فرد ایجاد می شود. ازاینرو، از بین بردن آن نیازمند عشق و مشاوره فراوان است.
هیچ کس نباید تصور کند که به چنین ازدواجی تعلق دارد، همه شایسته یک ازدواج و زندگی زناشویی عالی بدون هیچگونه سوء استفاده می باشند.
باید برای خودتان و فرد سوء استفاده گر از متخصص کمک بگیرید. اگر طرف مقابلتان تمایلی به انجام اینکار نشان نداد، آنگاه باید از متخصص بخواهید که به شما کمک کند که چطور با چنین موقعیتی کنار بیایید. باید بدانید که اگر این سوء استفاده و بدرفتاری ها ادامه پیدا کرد، آگاه تنها راه چاره شما ترک آن زندگی است.


ازدواج مقام و عنوان

البته مهم است که با مردی ازدواج کنید که بتواند از عهده نیازهای شما برآید، اما اگر با کسی فقط به خاطر ثروت یا مقام او ازدواج می کنید . هیچ وجه اشتراکی با هم ندارید، خیلی زود متوجه خواهید شد که همیشه هم پول همه چیز نیست.

اگر ازدواج شما یکی از این نوع ازدواج ها باشد، چه باید بکنید؟ مطمئن باشید که هیچوقت دیر نیست و همیشه می توانید چیزهایی جدید درمورد همسرتان کشف کنید که بتواند او را در قلبتان جای دهد. سعی کنید به کارهای مثبتی که همسرتان برای شما و بچه ها انجام می دهد فکر کنید. از او به خاطر آن نقاط مثبت تشکر کنید و سعی کنید به چیزی فرای مقام یا وضعیت مالی او فکر کنید.
برای شناختن همسرتان وقت بگذارید و رابطه ای عمیق تر با وی بسازید.


ازدواج همسر غایب

در اینگونه ازدواج ها سر همسرتان آنقدر به کار و فعالیت های خارج خانه گرم است که شما هیچوقت همدیگر را نمی بینید.

شغل هایی هست که فرد مجبور است زمان زیادی را خارج از خانه و خانواده بگذراند. افرادی هم هستند که برای کارشان بیشتر از خانواده شان وقت می گذارند. این مسئله ممکن است به خاطر حس منفی وفاداری به کارفرما باشد یا اینکه بخواهند در کارشان همیشه برتر و اول باشند.
بعلاوه، کارها و فعالیت های زیادی وجود دارد که بتواند زمان و حواس افراد را از آنِ خود کند، اما اگر می بینید این کارها به بهای از دست دادن همسر و فرزنداتان تمام میشود، مراقب باشید چون ارزشش را ندارد.

دلیل این مشکل در زندگی شما هر چه که باشد، دیگر زمانش رسیده است که دست از آن بردارید و ببینید برای کم کردن زمانی که خارج از منزل می گذرانید و اضافه کردن به زمانی که کنار همسر و خانواده تان می گذرانید چه باید بکنید. ممکن است ابتدا شکل قربانی کردن خودتان را داشته باشد. اما اگر همراه با همسرتان تصمیم بگیرید که برای رشد و توسعه ازدواج و زندگیتان چه می توانید بکنید، مطمئن باشید که به لذت عمیقی دست پیدا خواهید کرد.

ازدواج بادوام

اینها ازدواج هایی هستند که هر کسی رویای آن را در سر می پروراند. پیرمرد و پیرزنی را که گاهی می بینید دست در دست همدیگر لبخند زنان در خیابان قدم می زنند چنین ازدواجی داشته اند.

این ازدواج ها اتفاقی به وجود نمی آیند. آنها با تلاش های مداوم، روزانه و مثبت به وچود می آیند. برای داشتن یک ازدواچ بادوام باید تلاش کرد. ازدواجی که دربرابر مشکلات مالی و اقتصادی، بیماری ها، مشکلات فرزندان، شکستن قلب ها و خیلی مسائل و مشکلات دیگر طاقت بیاورد، ازدواجی بادوام است چون زوجین از تمام این مشکلات با کمک و همکاری یکدیگر گذشته اند. آنها برای گذشتن از سد مشکلات و موانع موجود بر سر راه خوشبختیشان دست در دست همدیگر تلاش می کنند. خنده هایشان، گریه هایشان، شادی ها و غصه ها و کارهایشان با هم و در کنار هم بوده است. آنها می دانند که همیشه می توانند روی همدیگر حساب کنند.
چنین ازدواجی برای تک تک ما امکانپذیر است. فقط باید بخواهیم و هر روز، هر هفته، هر ماه و هر سال برای به دست آوردن آن تلاش کنیم.
ازدواج شما کدامیک ازاینهاست؟ آیا می خواهید همین وضعیت را حفظ کنید؟ یادتان باشد که هیچوقت دیر نیست و اگر همدیگر را دوست بدارید و تلاش کنید، می توانید خوشبخت ترین زندگی را از آنِ خود کنید

منبع : مجله روانشناسی ایران ایران پایگاه اینترنتی


  • عوف عقیلی

چند جمله ای مورد مدگرایی

یکی از معضلاتی که دامن جامعه امروز ما رو به ویژه زنان جامعه گرفته مدگرایی است بدون اینکه بنشینند و لحظه ای تفکر کنند که با این موضوع مدگرایی چه فشارهای روحی و روانی به همسر خود وارد می کنند .

یک روز به دنبال لباس های تازه!!
یک روز به دنبال مبل های متنوع!!!
یک روز به دنبال سرویس های غذا خوری تازه!!!
یک روز به دنبال مدل های آرایشی غیر واقعی و کاذب!!!

امروز انچه عده ای باید بدانند این هست که مدگرایی کار ناپسندی است و پشت مدگرایی برنامه ای وجود دارد برای اینکه جامعه اسلامی را از ارزش های خود دور و در سطح جامعه مصرف گرایی را ترویج کنند.

یکی از نکاتی که گاها بعضی از زنان جامعه غافل هستند نوع پوشش های خاص هست که هدف فقط کشیدن زنان جامعه ما به طرف بی هویتی است!!

یکی از موضوعاتی که امروز در دادگاه های ما مطرح می باشد موضوعاتی است که مرتبط با موضوع مدگرایی است مردی به دادگاه مراجعه و دادخواست طلاق داده علت دادخواست طلاق چیست؟؟؟

مدگرایی خانم و توقعات بالای او!!!

چرا از الگوهای ارزشی و اسلامی خود فاصله گرفته ایم ؟؟

  • عوف عقیلی