چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

تربیت دینی کودکان امری ضروری و لازم است و این ضرورت حداقل از دو دید فردی و اجتماعی قابل رسیدگی است. از لحاظ فردی باید بگوییم که مذهب پایه و مایه‏ی همه‏ی جوانب و ابعاد زندگی فرد و سبب بسیاری از رشدها و پستی‏هاست. چه بسیارند امانت‏های الهی که در سایه‏ی بی‏توجهی اولیای کودک به جنبه‏های عقیدتی و مذهبی او، لکه‏دار می‏شوند و یا کودکانی را می‏شناسیم که می‏توانند در آینده‏ای نزدیک اعضایی مفید به حال خود و اجتماع تربیت شوند .
تربیت مذهبی، کنترلی برای اخلاق، ضابطه‏ای برای حیات فردی و اجتماعی برای رشد معنویت و آرمان‏گرائی است. مذهب می‏تواند تقویت کننده‏ی جنبه‏ی فراخود یا وجدان اخلاقی طفل باشد و زمینه را برای وسعت بخشیدن به اطلاعات او فراهم آورد. حجاب‏های شک و تردید در سایه‏ی آن پاره می‏شود و انسان به مراحلی از لحاظ رشد می‏رسد که در سایه‏ی استدلال عقلی میسّر نیست. اگر تربیت مذهبی براساس اندیشه‏ی درست، استوار باشد موجب رشد و پیشرفت می‏شود و فرد را از سقوط می‏رهاند و برای زحمات کودک پاداشی از درون تهیه می‏شود و کسی که از طریق نیروها و انگیزه های درونی برای انجام تکالیف و وظایف هدایت شود از آسیب پذیری کمتری برخوردار است. آلودگی‏ها در او رو به کاهش می‏گذارد، اضطراب و وسوسه‏ها که بخصوص در سنین نوجوانی عارض فرد می‏شود از میان می‏رود و آرامش نسبی برایش حاصل می‏آید.
مذهب عامل کنترلی برای فرد است که در اجتماع خود را از ایذاء و شرارت‏ها دور نگهدارد، اذیت و آزارش به دیگران نرسد، مردم از دست و زبان و شرّش در امان باشند و در حبّ و بغض‏های اجتماعی، خدا را فراموش نکند.

  • عوف عقیلی

کودکان ما در بستر خانواده رشد می یابند و شکل می گیرند لذا نوع مفاهیم و آموزش هایی که در جریان تربیت آنان به کار می بریم می تواند برای آنان سرنوشت ساز باشد چه بسا که سال های نخستین رشد بتواند آینده آنان را تضمین نماید. خانواده اولین مأمن و جایگاهیاست که گوهر وجودی انسان در آن شکل میگیرد. و میتواند پدید آورنده انسانی با ارزش از جهات مختلف بهخصوص رشد و تربیت دینی و اعتقادی و یا برعکس، انسانی دور از انسانیت باشد و در این میان والدین بهعنوان ارکان اصلی خانواده، نقشی اثرگذار و مهم در شکلدهی فطرت و سرشت پاک و بالفعل کردن صفات بالقوه مثبت فرزندان دارند. بهگونهای که اگر والدین از همان ابتدای حیات فرزندان با برنامهای جامع، عمیق و هماهنگ، عزم خود را برای تربیت آنان بهویژه رشد تفکرات و عقاید مذهبی و دینی جزم کنند و هیچگاه وظیفه مهم تربیت دینی فرزندانشان را در حاشیه قرار ندهند، مهارتهایی در آنان شکل خواهد گرفت که در طول زندگیشان قادر خواهند بود با تکیه بر معیارهای تربیتی که بهتدریج در بطن خانواده آموختهاند در مسیر صحیح رسیدن به هدف نهایی و آرامش حقیقی با کمترین تخطی و انحراف باقیبمانند.
برخلاف اعتقاد برخی روانشناسان و جامعهشناسان غربی از جمله واتسون- روانشناس آمریکایی- که بهگونهای افراطی و غیرواقعبینانه، انسان را کالایی صرفاً محصول فعل و انفعالات محیط پیرامونش میدانند، تربیت فرآیندی تدریجی است که بنابر اعتقاد بسیاری از بزرگان دین و عرصه تعلیم و تربیت، پیش از تولد و چه بسا پیش از بارداری آغاز و پس از آن با مدیریت و برحسب تواناییهای والدین و سپس در جامعه ادامه مییابد. والدین بهعنوان اولین مربیان عرصه تربیت، فرزندانشان را با بایدها و نبایدهای مسیر زندگی آشنا میسازند و ذهن او را در جهت پردازش های معنوی و مذهبی هدایت می کنند.
تقویت معنویت در نهاد خانواده به ترمیم و تقویت پیوندهای درون خانواده و بهتبع آن افزایش قدرت تحلیل مسائل پیش روی فرزندان منجر خواهد شد تا بتوانند مشاهدات خود را به نقد کشیده و اصلاح کنند.
برای بشر همواره عدم آگاهی و ندانستن منشأ بسیاری از دشواریها و خلأهای زندگی بوده است، لذا پرورش عقلی و خرد فرزندان بیهیچ تردید بهعنوان بزرگترین مسئولیت والدین بهشمار میرود و این محقق نخواهد شد مگر با تربیت صحیح و آموزش درست مبتنی بر دستورات اسلامی. تربیت دینی کودکان در دوره خردسالی تنها با ایجاد احساسی خوشایند نسبت به مسائل دینی است که فقط با مشاهده اجرای منظم احکام و آداب دینی توسط اعضای خانواده حاصل میشود، در مراحل بعدی به وسیله ایجاد حس تقلید در کودک، موجب عادت بهانجام فرایض دینی و نهادینه شدن خواهد بود.
تشویق و نوازش توسط والدین در هنگام انجام فرایض دینی کودک باعث افزایش انگیزه و میل او به انجام فرایض خواهد شد. از طرفی خوشایندکردن اجرای احکام برای کودکان، تضمینکننده آیندهروشن تربیتی آنها خواهد بود. البته ذکر این مطلب ضروری است که شیوه والدین باید منطبق بر روش آزادمنشانه و مبتنی بر محبت دوسویه و احترام متقابل بین والدین و فرزندان باشد. علایق دینی والدین اگر موجب انتخاب شیوههای نادرست تربیتی (مستبدانه) و زیادهخواهی آنان در این زمینه و مانع از انجام داوطلبانه آداب دینی شود بیشک تأثیری مستقیم در بروز ناهنجاریها، بزهکاریها و جرایم در جامعه خواهد داشت.
فطرت انسان که دربردارنده عمیقترین گرایشهای فطری از جمله احساس مذهبی است، وسیلهای مطمئن در جهت رشد عواطف دینی کودکان است که اگر زمینه شکوفایی آن فراهم شود بهسرعت رشد میکند. مهارت والدین در ارائه پاسخها و دلایل کوتاه، ساده و قابل فهم و بهدور از استدلالهای پیچیده که فراتر از سطح درک و ظرفیت ذهنی کودک باشد، تأثیری مهم در پرورش و رشد احساس مذهبی کودک دارد و پایه و اساس جهانبینی و تفکرات دینی او را در آینده شکل خواهد داد. امروزه خانوادهها بهدلیل نداشتن مهارتهای لازم در این راستا با چالشهایی جدی در راه تربیت دینی فرزندان مواجه هستند؛ مشکلاتی که پیچیدهتر شدن جوامع و ارتباطات بر آن دامن میزند. مواجهه منطقی با این چالشها زمانی صورت میپذیرد که والدین بتوانند آنها را به خوبی شناسایی کرده و بهآگاهی کامل نسبت به آنها برسند.
عدم تطابق هماهنگی میان آموختههای دینی در جامعه و خانه، فرزندان را دچار سردرگمی و تضاد کرده و موجب ناتوانی او در انتخاب صحیح میشود، لذا برای حل مشکلات و یافتن پاسخ، به همسالان خود مراجعه میکند
در این مورد میتوان به دو چالش مهم اشاره کرد:
اول آنکه عدم تطابق هماهنگی میان آموختههای دینی در جامعه و خانه، فرزندان را دچار سردرگمی و تضاد کرده و موجب ناتوانی او در انتخاب صحیح میشود، لذا برای حل مشکلات و یافتن پاسخ، به همسالان خود مراجعه میکند که معلوم نیست چه پاسخی دریافت خواهد کرد، چرا که او در راستای تأیید شدن حرکت میکند و این حرکت، خود عامل اصلی مواجه شدن فرزندان با مشکلات و چالشهایی در آینده خواهد بود. لذا در انتخاب محیطی که فرزندان ساعات زیادی را در آن می گذرانند باید نهایت دقت به عمل آید.
از دیگر چالشهای مهم که میتوان به آن اشاره کرد، سلطه تربیت رسانهای (به معنای تحت نفوذ قرار گرفتن فعالیتهای خانه و جامعه بهوسیله رسانهها و رایانهها) است که موجب تغییرات ناآگاهانه و تحمیلی بهعنوان زیانبارترین تغییر در زندگی میشود.وسایل ارتباط جمعی بهطور عام و تلویزیون بهطور خاص به دلیل ارائه برنامههای متنوع و جذاب، کودکان و نوجوان و حتی بزرگسالان را بهسوی خود میکشاند و به رفتار آنها جهت میدهند و این تأثیرگذاری گاهی بهگونهای است که تغییرات ناخواستهای بر تربیت کودک و نگرشهای دینی او موجب میشود. شاید بتوان گفت که اگر خانواده با اقدامات ماهرانه خود زمینه تقویت مهارتهای دینی فرزندان را فراهم آورد، آنها در آینده تنها تحتتأثیر مشاهدات منطبق بر اصول دینی حرکت کرده و در صورت لزوم دست به اصلاح تفکرات و اطلاعات دریافتی ناصحیح از رسانهها خواهند زد. بنابراین در مواجهه با چالشهای جدی خانوادهها در عصر حاضر، تقویت معنویت در نهاد خانواده به ترمیم و تقویت پیوندهای درون خانواده و بهتبع آن افزایش قدرت تحلیل مسائل پیش روی فرزندان منجر خواهد شد تا بتوانند مشاهدات خود را به نقد کشیده و اصلاح کنند. البته تقویت معنویت اگر با اصول خشک و غیر قابل انعطاف باشد به دلزدگی منجر می شود.

  • عوف عقیلی

تربیت فرزند از جمله مسئولیت های خطیر و حساس در عالم وظایف و مسئولیت هاست . حساس بودن این امر هم به دلیل پیچیده بودن خصایص انسان و گستره وسیع رفتار هایی است که افراد در طول زندگی با آن مواجه می شوند. محیط ها و شرایط گوناگونی می توانند بر شخص تاثیر گذار باشند و او را در مسیرهای مختلف مطلوب و نا مطلوب جهت یابی نمایند. از این میان نقش پدر و مادر بسیار ظریف و حساس است و می تواند در ابعاد متفاوتی موثر واقع شود. گزیده ای از آنچه در باب تربیت سالم و مفید و موثر می توان به آن اشاره نمود از این قرار است.
عادت دادن به رفتار نیک : بر والدین لازم است که در روح کودکان خود ، عادات و صفات نیکو که در یک شخصیت سالم و نیرومند وجود دارد را پرورش دهند . از میان این عادات و صفات ، می توان به موارد زیر اشاره کرد :
الف : دوری کردن از بی باکی ب : دور کردن از غرور ج : دور کردن از بی ارادگی د : پایداری در مقابل بحران ها و گرفتاری ها هـ : پیروز شدن بر کشمکش ها ی روحی و روانی و حل کردن مشکلات زندگی او به طور مثبت و صحیح که بر اساس تفکر و منطق صحیح باشد .پرورش صفات و عادات نیک و اخلاق کریم در روح کودک ، این عادات در آینده ای نزدیک برای او ، شخصیتی متکامل و ارزشمند را محقق می سازد که در آن هیچ گونه انحرافی مشاهده نخواهد شد .

  • عوف عقیلی

 سخنرانی حضرت آیت الله مجتبی تهرانی در خصوص تربیت دینی فرزند است:
معمولاً وقتی ارثیّه گفته میشود ، میروند سراغ مال! حال اینکه اگر امر دائر بشود به اینکه در دست فرزند چیزی بماند، باقی باشد بهتر است یا مثل مال فانی؟ در اینکه اگر ارث فانی شود به درد نمیخورد، شبههای نیست. باقی باشد بهتر است. بقاء هم، نه به این معنا که تا در دنیاست باقی بماند؛ بلکه در دنیا و آخرت باقی باشد. چیزی به او ارث بدهی و برای او بگذاری که وسیله رشد او باشد. حضرت امام صادق (علیه السلام) در باب آنچه که برای فرزند به ارث گذاشته میشود فرمودند: «إِنَّ خَیرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لِأَبنائِهِم الأَدَب لَا المال فَإِنَّ المالَ یَذهَبُ وَ الأَدَبُ یَبقَی» «همانا بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به ارث میگذارند، ادب است نه مال. چرا که مال از بین می-رود و ادب باقی میماند.» امام صادق (علیه السلام) فرق میگذارد بین مال و ادب. بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به ارث میگذارند ادب است نه مال، بعد علّت را هم خیلی روشن بیان میفرمایند: مال از بین رفتنی است، امّا ادب از بین نمیرود.

  • عوف عقیلی

1- مفهوم شناسی
1-1. سیره
برای واژه ی «سیره» دو معنای متفاوت ولی نزدیک به هم ارائه شده است. معنای اول به نوع عمل و چگونگی آن و معنای دوم، به قاعده و سبک آن اشاره دارد. در معنای اول، کلیت رفتار و فعالیت های آدمی مد نظر است. در حالی که در معنای دوم، که اخص از معنای اول است به روش ها و قواعدی اشاره می کند که حاکم بر سیره یا رفتار و اعمال به معنای اعم کلمه است. (1) بدین ترتیب، زمانی که از سیره ی تربیتی پیامبر اعظم علیه السلام صحبت به میان می آید، منظور مجموعه اصول و قواعد و سبک های تربیتی منتسب به حضرت است. از آنجا که گفتار آدمی نیز در مقوله ی رفتار قابل بررسی است، سیره را مجموعه اقوال و افعال شخصیت بزرگوار نبی اکرم اسلام دانسته اند که معادل واژه ی سنت است و در عرف مورخان نیز چنین بوده است.

  • عوف عقیلی

1. پوشیدن جورابهای بدن نما که با پوشیدن آنها پوست بدن نمایان است در برابر نامحرم حرام است، هم چنین است پوشیدن لباسهای بدن نما. (1)
2. پوشیدن لباسی که برجستگیهای بدن را به گونه‌ای ظاهر می‌سازد که موجب سوق دادن زن به گناه و جلب نظر نامحرم است، جایز نیست. (2)
3. بیرون گذاشتن مقداری از موها به هر انگیزه‌ای که باشد حرام و ناپسند است. نمایان گذاشتن روی پا و کف پا ناپسند و حرام است. (3)
4. سخن گفتن زن با نامحرم و یا شنواندن صدایش به نامحرم اگر به کیفیتی باشد که تهییج کننده و یا خوف فتنه باشد حرام است. (4)
5. حضور مرد و زن نامحرم در جای خلوت جایز نیست و احتیاط در نماز نخواندن در آنجا است، لکن اگر خواند نمازش باطل نیست. (5)
6. مکروه است اختلاط زن و مرد نامحرم مگر برای افراد از کار افتاده. (6)

  • عوف عقیلی

از جمله لوازم ضروری ارتباط، صحبت کردن است. اسلام صحبت کردن لازم و ضروری زن و مرد نامحرم را در امورات و کارهای روزمره زندگی مانند: خرید و فروش، تعلیم و تعلم، پرس و جو، آن هم با رعایت کامل حدود شرعی حرام نمی‌داند؛ چنان که در روایت می‌خوانیم که رسول خداصلی الله علیه وآله سخن گفتن با زنان نامحرم را ممنوع کردند، مگر اینکه ناچار باشند، که در این هنگام بیش از پنج کلمه سخن گفتن را با نامحرم روا ندانستند

  • عوف عقیلی

 از آنجا که تعداد زیادی از افراد جامعه را نسل جوان تشکیل می‌دهد، دشمنان کشور ما، با تهاجم فرهنگی و توطئه‌های گوناگون، جوانان را مورد هدف قرار داده اند تا بتوانند با سرگرم کردن ایشان به مسائل شهوانی، همانند آسان گرفتن موضوع اختلاط زنان و مردان و بی توجهی به مرزهای محرم و نامحرم، نشاط، نوآوری و کارآمدی آنان را از بین ببرند و کشور را از این سرمایه‌های گرانبها محروم کنند؛ جوانانی که نقطه امید آینده اسلام و انقلاب و کشورند.
جوانان عزیز باید در برابر این گونه توطئه‌ها هوشیار باشند و تحت تأثیر جو و شعارهای به ظاهر فریبنده قرار نگیرند. در این شرائط عقل و ایمان را حاکم قرار دهند، از وسوسه‌های شیطانی به دور باشند، مسائل شرعی و دینی را رعایت کنند و راهی را برگزینند که خدا و پیامبرصلی الله علیه وآله می‌پسندند. و این حقیقتاً تنها راه سعادت و رستگاری است.
به طور کلی، نگاه اولین چیزی است که در برخورد با طرف مقابل و ارتباط با وی صورت می‌پذیرد.

  • عوف عقیلی

سومین هدف ازدواج تامین آرامش می باشد
زندگی مادی انسان که توأم با کار و تلاش و برخورد متقابل و روابط اجتماعی است؛ همواره با خستگی و فرسایش روحی و اضطراب خاطر همراه خواهد بود، که تعب و رنج، ضرورت زندگی دنیایی است: «لَقَدْ خَلَقْنا الاِنْسانَ فی کَبَدٍ [1] ». ما انسان را به حقیقت در رنج و مشقت آفریدیم.
خداوند سبحان یکی از راههایی را که برای جبران کاستیها و رنجها و جلوگیری از اضطراب خاطر قرار داده است، پیوند ازدواج است.
کانون پرمهر خانواده و اُنس همسر با همسر موجب آرامش و آسایش، و جبران خستگی‏ها می‏شود.
آرامشی که در اثر اُنس با همسر نصیب انسان می‏شود، از هیچ راهی حاصل نمی‏گردد هیچ رابطه و اُنس و محبّتی، جای اُنس و مهر همسر با همسر را نمی‏گیرد. افرادی که از نعمت کانون پرمهر خانواده محروم هستند؛ همواره در زندگی احساس کمبود می‏کنند، و همین احساس موجب تشویش و اضطراب نیز می‏شود.
به همین جهت خداوند سبحان، هدف مهمی که برای ازدواج عنوان کرده، تأمین آرامش خاطر است؛ که ازدواج به موقع رعایت مسائل خانواده موجب اُنس و محبت و آرامش می‏شود. قرآن کریم می‏فرماید: «و مِن آیاته اَنْ خلق لکم مِن انفسکم ازواجاً لِتَسْکنُوا الیها [2] ». از نشانه ‏های الهی این است که برای شما همسر آفرید تا بدان آرامش حاصل کنید. غرض آفرینش همسر را تأمین آرامش بیان می‏کند.
موارد یاد شده (پاکدامنی، تربیت فرزند شایسته، تأمین آرامش) سه هدف عمده‏ی ازدواج است که در قرآن و عترت به آن توجه شده است، و البته این سه مهم با هر گونه ازدواجی حاصل نمی‏شود. برای نیل به آرمانهای مقدّس ازدواج خدای سبحان اصول و مقرراتی را تعیین و راهنمایی لازم را ارائه فرموده است که در سایه‏ی رعایت ضوابط و دستورات دینی؛ و ازدواج بر اساس معیارهای اسلامی و شرعی؛ این سه هدف مهم تأمین خواهد شد. اگر کسی مسائل خانوادگی و اصول تربیتی را رعایت نکرد؛ نباید انتظار داشته باشد که به این اهداف برسد و فرزند شایسته تربیت کند.
[1] سوره‏ی بَلَد، 4.
[2] روم، 21.


 

  • عوف عقیلی

دومین هدف ازدواج تربیت فرزند شایسته می باشد.

یکی دیگر از اهداف مهم ازدواج که در آثار و متون دینی بدان توجه داده شده است؛ تربیت فرزند صالح و شایسته می‏باشد، که بزرگترین مسؤولیت خانواده محسوب می‏شود، و موفقیت در آن، بهره‏مندی از نعمت عظیم الهی است.
در آثار دینی ترغیب به ازدواج شده است تا والدین موفق به تربیت انسانی الهی شوند، نه اینکه غرض از ازداواج تنها اطفای شهوات که مشترک بین انسان و حیوان است باشد.
قرآن کریم می‏فرماید: نِساوُئکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَاْتُوا حَرْثَکُمُ أنّی شِئْتُمْ و قَدِّمُوا لِاَنْفُسِکُمْ [1] ...» همسران شما کشتزاران شما هستند، با بذرافشانی در کشتزار خود از نعمت فرزند شایسته بهره‏مند شوید. و رسول‏اللّه (ص) و عترت رسول‏اللّه (ص) هم بر این اصل تأکید دارد.
از امام صادق (ع) رسیده است که سعادت انسان از فرزند شایسته است: «مِنْ سعادة المرء الولد الصّالح [2] ». از حضرت نیز نقل شده که فرزند شایسته گلی است که خداوند سبحان بر پدر و مادر هدیه می‏کند: «الولد الصالح ریحانةٌ مِن اللّه [3] ». و نیز از حضرتش نقل شده است: یادگار و میراث بنده‏ی مؤمن فرزند شایسته است که برای او طلب مغفرت می‏کند: «میراثِ اللّه مِن عبده المؤمن الولد الصالح یستَغفر له [4] .» بنابراین از اهداف مهمّ و
مقدّس دیگر ازدواج تربیت فرزند صالح و شایسته است که در آیات و روایات تأکید زیادی بر آن شده است، که برای نمونه به چند مورد اشاره شد.

 [1] بقره، 223.
[2] وسائل، ج 15، ص 97.
[3] وسائل، ج 15، ص 97.
[4]  وسائل، ج 15، ص 98.

  • عوف عقیلی