چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

۱۱۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

در این مواقع مادرم می گفت: تقصیری نداری! بچه ای که به زور از خدا بگیری، بهتر از این نمی شود».

  • عوف عقیلی

« حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج آقا هاشمی نژاد» فرمودند: یک پیرمرد مسنّی « ماه مبارک رمضان» « مسجد لاله زار» می آمد خیلی آدم موفقی بود همیشه قبل از اذان توی مسجد بود. به او گفتم حاج آقا شما خیلی موفّق هستید من هر روز که مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید. گفت: نه آقا من هر چه دارم از نماز اول وقت دارم. بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم. مرحوم « حاج شیخ حسن علی» باغچه ای در نخودک داشت به آنجا رفتم و ایشان را پیدا کردم و به ایشان گفتم: من سه حاجت مهم دارم دلم می خواهد هر سه تا را خدا توی جوانی به من بدهد. یک چیزی یادم بدهید.
فرمودند: چی می خواهی؟ گفتم: یکی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرّف شوم. چون حج در جوانی یک لذّت دیگری دارد.
 فرمودند: نماز اوّل وقت به جماعت بخوان. گفتم: دوّمین حاجتم این است که دلم می خواهد یک همسر خوب خدا به من عنایت کند. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. سوم اینکه خدا یک کسب آبرومندی به من عنایت فرماید.
فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان.
 این عملی را که ایشان فرمودند من شروع کردم و توی فاصله ی سه سال هم به حج مشرّف شدم هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم کسب با آبرو به من عنایت کرد.

 داستانهایی از مردان خدا-میرخلف زاده      صفحه: 53-52

  • عوف عقیلی

عارف بالله میرزا اسماعیل دولابی:
*خداوند به حضرت داود پیامبر وحی نمود که فلان خانم را برای همسری تو برگزیده ام. حضرت داود به سراغ آن خانم رفت و قضیّه را مطرح کرد ولی آن خانم گفت: من چندان عبادت و اعمال صالحی ندارم که لیاقت همسری شما را داشته باشم، خانم دیگری همنام من در همین محلّه زندگی می کند که خیلی اهل عبادت است، قاعدتاً اشتباه شده و آن خانم منظور خداوند بوده است. حضرت داود که به هدایت الهی مطمئن بود، از او پرسید شما وقتی فقیر می شوید چه می کنید. آن خانم گفت: چون نمی دانم فقر برای من بهتر است یا ثروت، لذا کاری نمی کنم و به آنچه خدا پیش آورده تن می دهم. حضرت پرسید وقتی بیمار می شوید چه می کنید. آن خانم گفت: چون نمی دانم مرض برای من بهتر است یا صحّت، لذا کاری نمی کنم و به همان که خداوند پیش آورده تمکین می کنم. حضرت چند فقره از این سؤالات را مطرح کرد و آن خانم هم همین گونه پاسخ داد. بعد حضرت داود گفت: با این معرفت و روح تسلیم و رضا که در شما می بینم مطمئناً اشتباهی رخ نداده است و خود شما برای همسری من تعیین شده اید.

مصباح الهدی-مهدی طیّب      جلد: 1 صفحه: 70

  • عوف عقیلی

عارف بالله میرزا اسماعیل دولابی:
*قدیم پلو کم خورده می‌شد. پسر جوانی همیشه در خیال خود شب عروسی کردنش را ترسیم می‌کرد و با خود می‌گفت آن شب پلوی مفصّلی خواهم خورد. شب عروسی، پدرش مهمان‌ها را بر سر سفره دعوت کرد و به پسرش گفت: تو سر سفره نرو. پسر بی‌خبر از آن که غذای مفصّلی برای او در حجله قرار داده‌اند تا با عروس خانم بخورند، از این که پدرش مانع شد همراه مهمان‌ها غذا بخورد و شکمی از عزا دربیاورد به شدّت دلخور شد. آخر شب که مهمان‌ها رفتند پدرش به او گفت: خوب حالا برو به حجله. پسر که خلقش از دست پدرش به شدّت تنگ بود با دلخوری گفت: ارواح باباش. هر کس پلو را خورده برود به حجله. نکند ما هم خلقمان از دست خدا و موالیانمان تنگ باشد و وقتی راه وصال و لقاء باز می‌شود و ما را فرا می‌خوانند مثل آن داماد باشیم. وقتی که با خدا خلوت می‌کنیم و بر سجّاده‌ی عبادت می‌نشینیم و یا وقتی که موت می‌آید و به حجله‌گاه مؤمنین می‌رویم نکند خلقمان از خدا تنگ باشد.

مصباح الهدی- مهدی طیّب  جلد: 1 صفحه: 77

  • عوف عقیلی

درافسانه های کهن آمده است: یکی از بزرگان روحانی، دختری زیبا و فرزانه داشت که سه امیرزاده از وی خواستگاری کرده بودند. آن مرد روحانی می دانست دخترش را به هر کدام بدهد، امیرزاده دیگر، دشمن وی خواهد شد.مرد روحانی مستاصل گردید و دست به درگاه پروردگار جهان برداشت و چاره کار را از او خواست. با امداد الهی، درازگوش و سگ آن مرد نیز، به صورت همان دختر درآمدند، که از نظر شکل و قیافه، کمترین تفاوتی با دخترش نداشتند. بدین ترتیب، وی هر یک از دخترها را بدون اطلاع خواستگاران، به خانه بخت فرستاد. مدتی گذشت و مرد روحانی علاقه شدیدی برای ملاقات دخترش در خود احساس کرد. پس به منزل امیرزاده اول رفت و یک شب مهمان او بود. در ضمن صحبت از امیرزاده پرسید که آیا از اخلاق و رفتار دخترش راضی است یا خیر؟
امیرزاده اظهار داشت: ای بزرگوار! خداوند از شما راضی باشد، دختری بی نظیری و بانویی به تمام معناست. فقط نمی دانم چرا گهگاه مانند سگ به آدم می پرد و پاچه طرف را می خواهد بگیرد! مرد روحانی، بدون آن که سخنی بگوید، متوجه شد که همسر آن امیرزاده، همان سگ اوست!شب بعد، به دیدار امیرزاده دومی رفت و ضمن گفتگو، از وی راجع به اخلاق و رفتار همسرش پرسید.
امیرزاده در پاسخ گفت: ای بزرگوار! خداوند از شما و دختر شما راضی باشد، بانویی به تمام معناست. فقط گهگاه لازم است برای انجام کارها، سیخونکی به او زده شود.مرد روحانی متوجه شد که آن دختر، همان درازگوش اوست! و بالاخره، شب سوم به دیدار امیرزاده دیگر رفت. وقتی مرد روحانی از امیرزاده راجع به اخلاق و رفتار همسرش پرسش نمود، او بدون آن که فوراً پاسخ بدهد، به همسرش گفت: از زیر زمین یک هندوانه بیاور تا پدرت با خوردن آن، کمی خستگی از تنش بیرون برود.دختر که حامله بود، از پله های زیر زمین پایین رفت و یک هندوانه بغل گرفت و آورد جلوی شوهر و پدرش گذاشت. امیرزاده گفت: این هندوانه به نظر نمی آید که رسیده باشد، ببر و یک هندوانه دیگر بیاور. چون دختر هندوانه دوم را آورد، باز هم از او خواست تا آن را عوض کند و این عمل را آنقدر تکرار کرد که مرد روحانی ناراحت و خشمگین شد و گفت:ای امیرزاده! از خدا بترس! این زن حامله است، تو به خاطر یک هندوانه، این همه او را از این پله ها به زیر زمین می فرستی و بر می گردانی؟!امیرزاده گفت: ای بزرگوار! از من خواستی برایت از اخلاق و رفتار دخترت بگویم، من هم می خواستم عملاً به تو پاسخ بدهم. پس بدان که ما یک هنداونه بیشتر در زیر زمین نداریم و این همه که من از او خواستم برود و برگردد و هندوانه را عوض کند؛ او حتی لب باز نکرد که ای مرد! ما فقط یک هنداونه بیشتر نداریم، مبادا که من در حضور شما شرمنده شوم.آری، ای پدر عزیز! همسر من نه تنها از یک انسان برتر است، بلکه او فرشته ای است که فقط دو بال کم دارد مرد روحانی که این را شنید، بسیار خوشحال شد و دانست که دختر واقعی او همان است که در خانه امیرزاده سوم زندگی می کند.

منبع: فدائیان و نخبه های تاریخ- غلامرضا الوندپ  ص 242

  • عوف عقیلی

در ارتباط با معنای تمکین عام و خاص ابتدا باید عرض کنم که مفهوم تمکین خاص اطاعت از نیازهای غریزی مرد از طرف زن میباشد و مفهوم تمکین عام فرمانبرداری در تمام امور کلی زندگی میباشد و زن موظف به پیروی و اطاعت از شوهر است قانون هم اشاره کرده ریاست خانواده از خصائص مرد است .

  • عوف عقیلی

اسلام دینی است که با سرشت متعادل انسان سازگار است. "بخش عمده دین که مجموعه‌ای از باید و نبایدها است برای تأمین و حفظ حقوق انسان است. بایدها، طرق تأمین حقوق و نبایدها، نشان‌دهنده موانع و آفات تأمین حقوق هستند،1 بنابراین "غرض از تکلیف در دین، ‌فراهم ساختن منافع دنیوی و اخروی انسان است."2
شخصی از امام باقر(ع) پرسید: چرا چیزهایی مانند خمر، مردار، خون و گوشت خوک حرامند؟

  • عوف عقیلی

تعریف نفقه زوجه :

نفقه عبارت است از تأمین هزینه زندگی زن که شامل خانه، اثاثیه منزل، غذا، لباس، دارو و درمان از زمان عقد دائم که برعهده زوج می باشد. 
نفقه در قانون مدنی اینگونه تعریف شده است :

  • عوف عقیلی

1- محجوریت  زن فرنگی تا قرن نوزدهم
2- چرا اروپا به طور ناگهانی به زنان استقلال مالی داد؟
3- قرآن و استقلال اقتصادی زن
4- انواع نفقه
5- آیا زن امروز مهرو نفقه نمی خواهد؟
6- فلسفه تبلیغ علیه زن
7- دولت به جای شوهر
8- آیا اعلامیه جهانی حقوق بشر به زن توهین کرده است؟

  • عوف عقیلی

ما در بخش قانون در خانواده  به بررسی حقوق زن و مرد و تکالیف هر یک از نظر قانون می پردازیم اما مهم اینجاست که همسران نه با تکالیف قانونی بلکه بر اساس اخلاقیات و وظایف انسانی و اخلاقی با یکدیگر زندگی کنند . اگر طرفین بخواهند در مورد هر مسئله به قانون مراجعه کنند و نظر قانون را در هر مورد دنبال کنند زندگی زناشویی به محیطی سرد و بی عاطفه تبدیل خواهد شد و عواطف و نیروهای دلگرم کننده و جذاب جای خود را به روابط خشک و بی روح خواهد داد تا جایی که هیچ یک از افراد علاقه و کششی را برای حضور در خانه پیدا نمی کنند.

  • عوف عقیلی