چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

چگونه زیستن!

رازهای برای خوب زیستن«مشاوره»

۱۱۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

چرا بچه ها دوست ندارند به رختخواب بروند و بخوابند؟ شاید غرق بازی هستند، شاید زیاد غذا خورده اند ، دوست دارند در کنار سایر بیدارها نشسته، تلویزیون نگاه کنند. بعدازظهر زیاد خوابیده اند و خوابشان نمی آید ، دهها شاید و نباید و بایدهای دیگر.
در دوران کودکی، عادت خوابیدن، معمولاً با سختی صورت می گیرد. اما در هر حال والدین روشی را بر می گزینند ، چون آنها خوب می دانند که خواب به موقع و به مدت زمان لازم، می تواند روز بهتری را به ارمغان آورده و فرد را هوشیارتر و تمرکزشان را افزایش دهد.

  • عوف عقیلی

زمانی که کودکی بتواند بدون توقع و انتظار از دیگران کاری را آغاز کند و بکوشد تا آن را به اتمام برساند ، میگوییم، «اعتماد به نفس» دارد. کودک از همان ابتدا که شروع به شناخت خود و محیط پیرامونش میکند، به قدرت و توانایی خود برای تسلط بر محیط و اطرافیان خود آگاه میشود.

  • عوف عقیلی
چگونه رفتارهای نادرست کودکان را اصلاح کنیم اگر کودک شما روی دیوار اتاق نشیمن راخط خطی کرده است، فرستادن او به اتاقش جواب نمی دهد. بهتر است یک پارچه مرطوب به او بدهید و بگویید که دیوار را تمیز کند دفعه بعد که فرزندتان شما را عصبانی می کند، او را تنبیه نکنید. از روش خاتمه بخشیدن و فراموش کردن از موضوع استفاده کنید که به شما فرصت تنفس و آرام شدن می دهد. این روشی مطمئن و راحت است و شامل هیچ نوع تنبیهی نمی شود. متخصصان ، انواع مختلفی از خاتمه بخشیدن به این گونه موارد را بازگو می کنند. روش خاتمه بخشیدن فقط یک راه برای تغییر رفتار است و در مورد بعضی از موارد رفتارهای ناهنجار بهتر از موارد دیگر عمل می کند. این روش بیشترین تأثیر را در جلوگیری از رفتارهای غیرقابل قبول دارد و پاداش دادن برای رفتارهای خوب بسیار بهتر از روش خاتمه بخشیدن عمل می کند، چیزی که آنها آرزویش را دارند. وقتی دخترتان دارد به خواهر کوچکترش کمک می کند نوازش کردن او تاکتیک مناسب تری است تا این که وقتی رفتار نامناسبی دارد او را از موضوع دور کنید.

  • عوف عقیلی
« نیاز روانی بچههای ما، عبارت است از انتقال اثر شش میم. این شش میم را هر کس در کارنامه گذشته زندگیاش دریافت کرده باشد، میم هفتمش موفقیت است که خود به خود پدید خواهد آمد: 1- تو محبوبی، 2- تو محترمی، 3- تو مطرحی، 4- تو مهمی، 5- تو مفیدی و 6- تو میفهمی.
اگر ما در رفتار و گفتارمان این 6 میم را به فرزندانمان انتقال دهیم میم هفتم "موفقیت" خودبهخود خواهد آمد؛ یعنی باتری روانی انرژیدهنده فرد شارژ خواهد شد. در آن صورت این آدم در تحصیل و زندگی و کار و... . موفق خواهد شد.
ضد این شش میمی که گفتید، آیا چیزهای دیگری هم هستند که اگر پدر و مادرها انجامش ندهند، عکس این نتیجه را بگیرند؟
بله، آرایه 7 «ت» است که خیلی سخت است. این 7 «ت» را هر کسی دریافت کرد، «ت» هشتمش تباهی است که انتظارش را میکشد: 1- تنبیه، 2- توهین، 3- تهدید، 4- تحقیر، 5- تبعیض، 6- تنفر و 7- ترس. همه افراد شکست خورده و جامعه ستیزها و...، در کارنامههایخود این «ت» ها را دارند، یعنی تاثیر «ت» تحقیر با «ت» تحسین، زمین تا آسمان است.»
 
بنابراین اگر تلاش کنیم که نکات و ویژگی های مثبت فرزندانمان را برجسته نموده و آنها را بابت این ویژگی ها تشویق نماییم به صورت ناخودآگاه و بلکه شاید آگاهانه سعی برآن خواهند داشت تا برای تشویق بیشتر و مورد تایید قرار گرفتن آن ویژگی ها را در وجود خود افزایش دهند.
اگر ما در رفتار و گفتارمان 6 میم را "1- تو محبوبی، 2- تو محترمی، 3- تو مطرحی، 4- تو مهمی، 5- تو مفیدی و 6- تو میفهمی" به فرزندانمان انتقال دهیم میم هفتم "موفقیت" خودبهخود خواهد آمد.
و حال آنکه در صورت تحقیر و تنبیه آنان، خود را به همان صورتی می پذیرند که شما آنها را خطاب نمودید و متصور شده اید. به علاوه این که خاصیتی در تنبیه هست که در تشویق یافت نمی شود و آن ایجاد روحیه مقاومت و لجبازی است . با ایجاد این حالت در وجودش، زمینه ای را برای عدم پذیرش هرچه راستی و درستی است فراهم می کنیم .
کافیست کمی فکر کنید شما بیشتر توسط کسانی که محبت و عشق خود را ابراز می کنند و در ایفای آن خساست به خرج نمی دهند جذب می شوید یا افرادی که مدام با تحقیر شما در جهت لطمه به شخصیتتان فعالیت می کنند.

  • عوف عقیلی

1- قواعد:
قواعد اساسى تربیت، آن‏سان که توجه به همه‏ى جوانب کار شده باشد، باید بنیاد کار را تشکیل دهد، بدین قرار:
الف - نمو قواى دماغى، به موازات نمو قواى جسمى، صورت گیرد و الا پس و پیش آن‏ها، خود موجب عدم توازن و اعتدال مى ‏شود و نابسامانى‏ هاى بسیار را سبب مى‏ گردد.

  • عوف عقیلی

زنی به حضور پیامبر(ص) آمد و گفت: مرا به ازدواج کسی درآور. پیامبر(ص) به حاضران فرمود: چه کسی حاضر است با این زن ازدواج کند؟ مردی برخاست و گفت: من حاضرم. پیامبر(ص) به او فرمود: چه مقدار مهریّه می دهی؟ او گفت: چیزی ندارم. پیامبر(ص) فرمود: آیا چیزی از قرآن را می دانی؟ او گفت: آری. پیامبر(ص) فرمود: «این زن را به ازدواج تو درآوردم، در برابر آنچه که قرآن می دانی، که به او بیاموزی و همین مهریّه او باشد.»    

 داستان دوستان- محمدی اشتهاردی      جلد: 4 صفحه: 279

  • عوف عقیلی

نـــوح بن مریم که قاضی مــــرو بود وقتی که مـی خواست دخترش را شـــوهر بدهد، با یکی از همسایگانش که زرتشتی مذهب بود مشورت کرد که دخـــــــتر به چه کسی بدهد و با که وصلت کند؟ او در جواب گفت: بسیار جای تعجّب است، این که مردم پیرو نظر تو هستند و تو از مــــن نظر می خواهی قاضی اصرار کـــــرد که باید نظرات را بگویی: زرتشتی گفت: نظر شخص اول ایران که کسری باشد در مقام ازدواج دختر، به مال و ثروت داماد است و نظر شخص اول کـــشور روم که قیصر باشد، در این مقام به زیبائی و جمال اوست و نظر شخص اول اسلام ( بلکه بشریّت) که پیغمبر (ص) باشـــد معطوف به دین داماد است. حال، تو به خودت نگاه کن و ببین از چه کسی تبعیّت می کنی، از همـــان پیروی کن. پس مدارج دین داماد، حتّی عروس نماینده شخصیّت اوست؛ یعنی شخصیّت هر شخصی با معیارهای الهی سنجیده می شود    


 آئینه ازدواج و روابط همسران- صدری      صفحه: 113

  • عوف عقیلی

داستان ملا محمد صالح مازندرانی: او که از خانواده ی تهی دستی بود، از مازندران به اصفهان سفر کرد و تحصیلات خود را در این شهر آغاز کرد. بعد از گذراندن تحصیلات مقدماتی، به درس علّامه محمّد تقی مجلسی( متوفی 1070 قمری) راه یافت. در مجلسِ درسِ علّامه محمّد تقی مجلسی چنان ترقّی کرد، که همتای علمای بزرگ شد و در اندک زمانی بر اغلب آن ها فایق آمد. محمّد تقی مجلسی نیز نسبت به او علاقه ی بسیاری پیدا کرد و در مسایل علمی به نظرات او تکیه می کرد. مدّتی گذشت؛ تا این که علّامه ی مجلسی دریافت که محمّد صالح تمایل به ازدواج دارد. خود، این موضوع را با او در میان گذاشت و از او اجازه خواست تا همسری برایش انتخاب کند. عرق شرم، بر پیشانی محمّد صالح نشست. با خجالت به استاد جواب مثبت داد. استاد به خانه رفت و دختر فاضله اش، آمنه بیگم، را که در آن زمان در حد کمالِ علمی بود را به نزد خود فراخواند. به او گفت:« همسری برایت در نظر گرفته ام که در نهایت فقر ولی در منتهای فضل و کمال و شایستگی است. البته این امر به رضایت تو بستگی دارد». آن بانوی صالحه پاسخ داد:« فقر بر مردان عیب نیست». و بدین گونه رضایت خود را اعلام کرد. سرانجام مراسمِ ازدواج برگزار شد. 

  گلشن مهر- رسول قلیچ صفحه: 43 تا 44

  • عوف عقیلی

دوشیزه ای به نزد پیامبر آمد و از پدرش شکایت کرد که مرا به عقد پسر عمویم درآورده و من بدان راضی نیستم. پیامبر فرمود: حال کـــه چنین شده بدان راضی باش. دخـــتر گفت به او رغبت ندارم و نمی خواهم همسر او باشم. پیغمبر فرمـــود در چنین صــــــورتی میتوانی شوهر دیگری اختیار کنی. دختر وقتی چنین سخنی را شنید گفت: اتفاقاً دوست دارم با پسر عمویم زندگی کــــنم. ولی با این سؤال خواستم معلوم دیگران کنـــم که پدران حق ندارند دخــــتران خود را بهر کس که خود مایل بودند داده و پیمان زناشوئی را یکطرفه امضاء نمایند.   

تشکیل خانواده در اسلام- علی قائمی      صفحه: 123




  • عوف عقیلی

آقای اعتمادیان واعظ تهرانی در حضور آقای مروی گفت در مجلسی خدمت آقای سید عبدالکریم کشمیری بودیم من مدح امیرالمومنین(علیه السلام) را خواندم آقای سیدعبدالکریم کشمیری خیلی خوشحال شد و سرحال آمد چون مادرم برای خواستگاری این طرف و آنطرف می رفت روزی به من گفت فلانجا رفتم . گفتم من از آن محل بدم می آید . گفتم خوب است امروز پیش آقای کشمیری در این مورد استخاره کنم و قصدم این بود که بلکه بد بیاید و پاسخ مادرم را همان استخاره قرار دهم . به آقای کشمیری عرض کردم یک استخاره برای من بفرمائید . ایشان حدود 10 دقیقه یا بیشتر به استخاره مشغول شد با قرآن استخاره می فرمود و پس از آن به من فرمود این استخاره برای نکاح است.گفتم بلی . فرمود طرف علویه و تاج سر شماست و اسم او چنین است و خصوصیات جسمی او را بیان کرد و فرمود برو ازدواج کن من نمی دانستم او علویه است و اسم او را هم نمی دانستم من پیش مادرم رفتم و عرض کردم این طرف علویه است. گفت: نمی دانم . از خواهرم سؤال کردم. گفت:نمی دانم. از اسم او پرسیدم مادرم گفت: نمی دانم . خواهرم اسم اورا گفت.دیدم همانی است که آقای سید عبدالکریم کشمیری گفته است به مادرم گفتم. بروید تمامش کنید. گفتند شما که نمی خواستی و او را ندیدی گفتم نه بروید تمام کنید. بعداً دیدم خصوصیات جسمی او همانی است که آقای کشمیری فرمود .

روزنه هایی ازعالم غیب-آیت الله سید محسن     


  • عوف عقیلی